مقاله پژوهشی (آمیخته)
عفت اصلانی؛ رضا والا؛ فتاح ناظم
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 14 نفر بر اساس روش اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 14 نفر بر اساس روش اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی شامل کلیه معلمان متوسطه دوم درس برنامهریزی و کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 (266 نفر) بودند که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و گرجسی 154 نفر تعیین و به صورت روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود و در بخش کمّی پرسشنامهای محقق ساخته بر اساس یافتههای بخش کیفی بود. برای اعتبار دادههای کیفی از استراتژی کدگذاری مجدد و پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری 86/0 حاصل شد. برای اعتبار یافتههای کمّی نیز از روایی صوری و پایایی با روش آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. برای تحلیل دادهها نیز در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرمافزارMaxquda18 و در بخش کمّی از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزار Smart Pls3 استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد 56 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی (دانش کارآفرینی، نگرش کارآفرینی، مهارتهای کارآفرینی و توانایی کارآفرینی) برای کارآفرینی وجود داشت. نتایج تحلیل عاملی نیز نشان داد عامل اول یعنی ایجاد دانش کارآفرینی دارای بارعاملی 884/0، عامل دوم نگرش کارآفرینی 891/0، عامل سوم مهارتهای کارآفرینی 911/0 و عامل چهارم توانایی کارآفرینی 927/0 بودند. همچنین هر چهار عامل توانستند حدود 95/0 کل واریانس برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی را تبیین کنند. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که برنامه درسی بر نگرش و دانش کارآفرینی دارای مثبت و اثر معناداری بود، همچنین برنامه درسی بر متغیرهای مهارتها و توانایی نیز دارای اثر مثبت و معناداری بودند (05/0>P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، یک برنامه درسی مطلوب باید به عوامل دانشی، مهارتی، نگرشی و توانایی توجه نماید و برنامهریزان نظام درسی باید در طراحی برنامه درسی کتاب کارآفرینی، توجه بیشتری به "ایجاد توانایی کارآفرینی" و "مهارتهای کارآفرینی" دانشآموزان داشته باشند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
علی پورفلاحتی؛ مجید ضرغام حاجبی؛ علیرضا آقایوسفی؛ محمد حسین ضرغامی
چکیده
هدف: هدف از انجام این مطالعه، سنجش اعتبار سازهای شجاعت تحصیلی اصیل بود که پژوهش های گذشته به آن چندان توجهی نداشتند و این ابزار در دانشجویان و دانشآموختگان نظام آموزش عالی ایران اعتبارسنجی شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همۀ دانشجویان و دانشآموختگان دورههای مختلف تحصیلی وزارت ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام این مطالعه، سنجش اعتبار سازهای شجاعت تحصیلی اصیل بود که پژوهش های گذشته به آن چندان توجهی نداشتند و این ابزار در دانشجویان و دانشآموختگان نظام آموزش عالی ایران اعتبارسنجی شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همۀ دانشجویان و دانشآموختگان دورههای مختلف تحصیلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور در 6 استان از مناطق سهگانه شمالی، میانی و جنوبی در سالهای 1390 تا 1399 بودند. حجم نمونه مورد پژوهش بر اساس رویههای پنجگانۀ سازۀ مذکور، به ازاء حداقل 100 نفر برای هر رویه، در نهایت با توجه به کفایت حجم نمونه 636 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه پژوهشگرساخته شجاعت تحصیلی اصیل با 23 حالت واقعی نهایی بود که شاخصهای روانسنجی آن بررسی شد. دادهها با روش مقیاسگذاری چندبعدی متقارن رتبهای تحلیل و اعتباریابی شدند. مختصات مورد استفاده برای تشکیل ماتریس فاصله نقاط بهصورت مستقیم از خروجی تحلیل شبکهای تحت الگوریتم lwmds گرفته شد.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس نظر متخصصان و خبرگان در سازه شجاعت تحصیلی اصیل، تعداد 9 حالت که با واقعیات عینی بیرونی و منطق عقلانی سازگار نبودند، از پرسشنامۀ نهایی حذف و در نهایت 23 حالت از 32 حالت ممکن برای آن حفظ شد. این ابزار دارای پنج رویه دو سطحی شامل رویههای هدف (با دو سطح یادگیری عملکردی و یادگیری تسلطی)، کنش نهان شناختی (با دو سطح بدون ذهنآگاهی/ ارزیابی غیرواقعی و ذهنآگاهانه/ ارزیابی واقعی)، کنش آشکار عاطفی- عملکردی (با دو سطح بزدلانه و دلیرانه)، استمرار پاسخ (با دو سطح عدم تداوم پاسخ و استمرار پاسخ) و اصالت پاسخ (با دو سطح غیراصیل/ عدم یکپارچگی رفتار و اصیل/ یکپارچگی رفتار) بود که روایی آن با نظر خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آن با حمایت مدل سه بعدی انتخابی از تمامی رویههای تعریف اکتشافی سازه شجاعت تحصیلی اصیل، پس از برازش کامل مدل مذکور با دادههای تجربی حاصل از گویههای پرسشنامه و عضویت هر نقطه به یکی از سطوح رویههای پنجگانه تایید شد.بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اعتبار مناسب سازه شجاعت تحصیلی اصیل در نمونه مورد مطالعه بود. بنابراین، به نظر می رسد این ابزار میتواند مبنای سنجش شجاعت تحصیلی اصیل یادگیرندگان توسط متخصصان و پژوهشگران بهویژه در زمینۀ علوم تربیتی قرار گیرد.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
شراره رضاپور؛ کیومرث نیازآذری؛ نگین جباری
چکیده
هدف: شیوع کووید-19 تقریباً بر همه جنبه های زندگی از جمله آموزش تأثیر گذاشته و فناوری تقریباً به طور کامل جایگزین محیط آموزشی و یادگیری حضوری مرسوم شده است. رایانش ابری به طور گسترده در آموزش، به ویژه در آموزش عالی، برای دسترسی آنلاین و به اشتراک گذاری منابع آموزشی، اطلاعات آموزشی، یادداشت ها، سخنرانی ها و ارزیابی های آکادمیک استفاده ...
بیشتر
هدف: شیوع کووید-19 تقریباً بر همه جنبه های زندگی از جمله آموزش تأثیر گذاشته و فناوری تقریباً به طور کامل جایگزین محیط آموزشی و یادگیری حضوری مرسوم شده است. رایانش ابری به طور گسترده در آموزش، به ویژه در آموزش عالی، برای دسترسی آنلاین و به اشتراک گذاری منابع آموزشی، اطلاعات آموزشی، یادداشت ها، سخنرانی ها و ارزیابی های آکادمیک استفاده می شود. بنابراین، این مطالعه به بررسی الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری پرداخت.روششناسی: این پژوهش از نوع کیفی است که با به کارگیری نظریه داده بنیاد انجام شد. محدوده مطالعات ادارات آموزش و پرورش استان گلستان و جامعه آماری پژوهش خبرگان آگاه به حوزه تحقیق بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت هدفمند و با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود که پس از 13 مصاحبه به اشباع نظری رسید. جهت تعیین روایی از معیار مقبولیت و جهت تعیین پایایی از روش توافق درونی با مقدار 4/76 درصد استفاده شد. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که 55 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی با رویکرد دادهبنیاد شناسایی شد؛ بهطوری که برای شرایط علّی یک مقوله اصلی توانمندسازی مدیران و معلمان آموزشوپرورش، برای شرایط زمینهای دو مقوله اصلی تقویت زیرساختهای یادگیری ابر در آموزش سازمانی و تشکیل انجمنهای یادگیری پشتیبان، برای شرایط مداخلهگر دو مقوله اصلی امنیت و اعتماد، برای پدیده محوری یک مقوله اصلی نظام مدیریت آموزشی، برای راهبردها دو مقوله اصلی توسعه نظام برنامهدرسی و استفاده از تکنولوژی خدمات ابری در زمینه آموزش الکترونیکی و برای پیامدها یک مقوله اصلی پیامدها شناسایی شد. در نهایت، الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری با رویکرد کیفی دادهبنیاد ترسیم شد.نتیجهگیری: الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری میتواند به متخصصان و برنامهریزان نظامهای آموزشی در بهبود شرایط آموزشی کمک نماید.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
سیده خدیجه جمالی؛ سید موسی کافی؛ عباس ابوالقاسمی؛ بهمن اکبری
چکیده
هدف: کار اجباری برای کودکان دارای پیامدهای منفی شناختی، اجتماعی و عاطفی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو بر کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف کودکان کار انجام شد.روششناسی: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کار شهرستان رشت ...
بیشتر
هدف: کار اجباری برای کودکان دارای پیامدهای منفی شناختی، اجتماعی و عاطفی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو بر کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف کودکان کار انجام شد.روششناسی: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کار شهرستان رشت در سال 1400 بودند. تعداد 45 نفر از کودکان کار با روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعهکشی در سه گروه مساوی شامل گروههای آموزش تئوری انتخاب، آموزش فلسفه کندوکاو و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه تحت آموزش تئوری انتخاب و گروه آزمایش دوم 10 جلسه تحت آموزش فلسفه کندوکاو قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای کفایت اجتماعی (Felner, 2002) و جهتگیری هدف (Midgley et al., 1998) بودند و دادههای حاصل از آن با روشهای تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف تسلطی گرایشی، تسلطی اجتنابی و عملکردی گرایشی در کودکان کار شد (05/0P<)، اما در جهتگیری هدف عملکردی اجتنابی بین آنها تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). همچنین، بین گروههای آزمایش آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو از نظر هیچ یک از متغیرهای کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).نتیجهگیری: با توجه به نتایج برای بهبود کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف کودکان کار میتوان از روشهای آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو استفاده کرد.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
زهرا صادقلو؛ لادن سلیمی؛ وحید فلاح
چکیده
هدف: با توجه به رشد روزافزون استفاده از بازیهای دیجیتال و غیردیجیتال، هدف این مطالعه طراحی الگوی برنامهدرسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد هایاسکوپ برای دانشجو معلمان بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر زمان، مقطعی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه خبرگان و متخصصان برنامهدرسی و بازیهای ...
بیشتر
هدف: با توجه به رشد روزافزون استفاده از بازیهای دیجیتال و غیردیجیتال، هدف این مطالعه طراحی الگوی برنامهدرسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد هایاسکوپ برای دانشجو معلمان بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر زمان، مقطعی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه خبرگان و متخصصان برنامهدرسی و بازیهای آموزشی بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با مصاحبه نیمهساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل کدگذاری در نرمافزار MAXQDA تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که الگوی برنامهدرسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد هایاسکوپ برای دانشجو معلمان 79 مفهوم، 24 زیرمقوله و 11 مقوله داشت. در این الگو، برای اهداف برنامهدرسی 28 مفهوم، 9 زیرمقوله و 4 مقوله شامل رشد ذهنی کودک (با 2 زیرمقوله بهبود مهارتهای شناختی و رشد ذهنی)، بهبود مهارتهای اجتماعی و عاطفی کودک (با 2 زیرمقوله مهارتهای عاطفی و شخصیتی و مهارتهای اجتماعی)، بهبود انگیزه و آمادگی (با 2 زیرمقوله آمادهسازی کودک و فعالیت کودک) و رشد معنوی و فرهنگی کودک (با 3 زیر مقوله رشد معنوی، رشد فرهنگی و رشد و توسعه کلی)، برای محتوای برنامهدرسی 23 مفهوم، 6 زیرمقوله و 3 مقوله شامل آموزش شناختی (با 2 زیرمقوله آموزش آکادمیک و مهارتهای ذهنی)، موضوعهای اجتماعی و هنری (با 2 زیرمقوله مهارتهای اجتماعی و آموزش هنری) و آموزش و رشد کلی (با 2 زیرمقوله موضوعهای کلی و رشد جسمانی)، برای روشهای یاددهی و یادگیری برنامهدرسی 18 مفهوم، 5 زیرمقوله و 2 مقوله شامل روشهای گروهی و فعال (با 3 زیرمقوله آموزش از طریق بازی، آموزش گروهی و روشهای فعال) و روشهای فردی و مستقیم (با 2 زیرمقوله روش هنری و روش شناختی) و برای ارزشیابی برنامهدرسی 10 مفهوم، 4 زیرمقوله و 2 مقوله شامل روشهای غیرفعال (با 2 زیرمقوله مشاهده و روشهای کتبی) و روشهای فعال (با 2 زیرمقوله روشهای عملکردی و روشهای گروهی) شناسایی شد.بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه درباره الگوی برنامهدرسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد هایاسکوپ برای دانشجو معلمان میتواند توسط متخصصان و برنامهریزان برنامهدرسی دانشگاه فرهنگیان جهت بهبود برنامهدرسی مبتنی بر بازی مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
محمد قاسم شبانی؛ احمد صادقی؛ هاجر ترکان
چکیده
هدف: موفقیت و رضایت تحصیلی از مهمترین متغیرهای مطرحی است که میتوانند به عنوان شاخصی جدی در میان دانشجویان مدنظر قرار گرفته و از طریق آنها بسترهای رو به آینده تحصیل دانشجویان را از طریق آنها رصد و بررسی نمود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش طرحریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس بر موفقیت و رضایت تحصیلی دانشجویان دارای ...
بیشتر
هدف: موفقیت و رضایت تحصیلی از مهمترین متغیرهای مطرحی است که میتوانند به عنوان شاخصی جدی در میان دانشجویان مدنظر قرار گرفته و از طریق آنها بسترهای رو به آینده تحصیل دانشجویان را از طریق آنها رصد و بررسی نمود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش طرحریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس بر موفقیت و رضایت تحصیلی دانشجویان دارای فرسودگی تحصیلی اجرا شد.
روش شناسی: این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی بود که با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری اجرا شد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) در سال 1400 که دارای فرسودگی تحصیلی بودند و به مرکز مشاوره دانشگاه ارجاع شدند، بودند. از بین آنها 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. دادهها با استفاده از مقیاس موفقیت تحصیلی ولز (2010) و رضایت تحصیلی احمدی (1388) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به دست آمد. آموزش طرحریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس در 8 جلسه 75 دقیقهای (هر هفته یک جلسه) انجام شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس اندازههای تکرار شدهو آزمون تعقیبی بنفرونی با نرمافزار 26.SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که آموزش طرحریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس در افزایش موفقیت و رضایت تحصیلی اثربخش بود (01/0=P)، و این اثربخشی تا مرحله پیگیری ماندگار بود (05/0=P).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت آموزش طرحریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس برای افزایش موفقیت و رضایت تحصیلی دانشجویان مؤثر است و میتوان این رویکرد را در مراکز مشاوره دانشجویان استفاده کرد.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
سعید شفاهی؛ علیرضا چناری؛ صغری افکانه
چکیده
هدف: مدیریت دانش نقش مهمی در رشد و توسعه سازمانهای مختلف بهویژه سازمانهای آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر شاخصهای توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه اعضای هیأتعلمی و حقالتدریس دانشکدههای ...
بیشتر
هدف: مدیریت دانش نقش مهمی در رشد و توسعه سازمانهای مختلف بهویژه سازمانهای آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر شاخصهای توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه اعضای هیأتعلمی و حقالتدریس دانشکدههای علوم تربیتی دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 210 نفر بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 160 نفر برآورد که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محققساخته توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش (67 گویه) بود که روایی صوری آن توسط خبرگان دانشگاهی تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. دادهها با روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS نسخه 23 و LISREL نسخه 7/8 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش دارای 67 گویه در 14 عامل و 6 بعد ساختار سازمانی و زیرساخت فناوری اطلاعات بهعنوان عوامل علّی، بسترهای فرهنگی موثر بر توسعه آینده پژوهی و راهبردهای مدیریتی بهعنوان عوامل زمینهساز، همسویی دانشگاه با نیازهای تحولی جامعه و سیاستگذاریهای آموزش عالی بهعنوان عوامل مداخلهگر، خلق دانش، تسهیم دانش، بهکارگیری دانش و ذخیرهسازی دانش بهعنوان پدیده محوری، تحول در سیستم آموزشی و نهادینهشدن آیندهنگاری و خطمشیگذاری بهعنوان راهبردها و توسعه هوشیاری سازمانی و بهرهوری نیروی انسانی بهعنوان پیامدها بود؛ بهطوری که همه عاملها دارای نسبت روایی محتوایی بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراجشده بالاتر از 5/0 و پایایی کرونباخ بالاتر از 80/0 بودند. مدل شاخصهای توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران برازش مناسبی داشت. در این مدل هر یک از عاملها بر بعد مربوط به خود و عوامل علّی بر عوامل زمینهساز، عوامل مداخلهگر و پدیده محوری تاثیر مستقیم و معنادار، عوامل زمینهساز، عوامل مداخلهگر و پدیده محوری بر راهبردها و عوامل زمینهساز، پدیده محوری و راهبردها بر پیامدها تاثیر مستقیم و معنادار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه میتواند توسط مدیران و مسئولان نظامهای آموزشی بهویژه نظام آموزش عالی با هدف توسعه آینده پژوهی مدیریت دانش در راستای ایجاد مزیت رقابتی مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
ماکان آریا پارسا؛ محمدرضا دلوی اصفهان
چکیده
هدف: با توجه به اهمیت کارآفرینی در عصر متاورس بهویژه با رویکرد آینده پژوهی، پژوهش حاضر با هدف استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکتهای دانشبنیان حوزه فناوری اطلاعات انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اعضای هیأتعلمی دانشگاهها ...
بیشتر
هدف: با توجه به اهمیت کارآفرینی در عصر متاورس بهویژه با رویکرد آینده پژوهی، پژوهش حاضر با هدف استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکتهای دانشبنیان حوزه فناوری اطلاعات انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اعضای هیأتعلمی دانشگاهها و مدیران شرکتهای دانشبنیان حوزه فناوری اطلاعات بودند که طبق اصل اشباع نظری 17 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمّی کارکنان و مدیران شرکتهای دانشبنیان حوزه فناوری اطلاعات در 29 کلان شهر کشور ایران به تعداد 45331 نفر بودند که طبق فرمول کوکران حجم نمونه 184 نفر محاسبه و با توجه به ریزشهای احتمالی 200 نفر از آنها با روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش در بخشهای کیفی و کمّی بهترتیب مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته (51 گویهای) بودند که روایی مصاحبهها با روش مثلثسازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 88/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. دادههای بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر اساس نظریه دادهبنیاد در نرمافزار MAXQDA-2018 و دادههای بخش کمّی با روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-23 و SMART PLS-4 تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکتهای دانشبنیان حوزه فناوری اطلاعات دارای 293 مفهوم، 47 مقوله فرعی و 17 مقوله اصلی در 6 بعد بود؛ بهطوری که بعد شرایط علّی شامل 11 مقوله فرعی در 4 مقوله اصلی تعادل میان اکتشاف فرصت و ایجاد مزیت رقابتی، توسعه نوآوری، چشمانداز رشد و بهرهمندی از رویکردهای علمی و استراتژیک، بعد شرایط زمینهای شامل 6 مقوله فرعی در 2 مقوله اصلی رویکرد تنظیمی و رویکرد شناختی- هنجاری، بعد شرایط مداخلهگر شامل 6 مقوله فرعی در 3 مقوله اصلی سیاستها و برنامهریزیهای کلان کشور در مسائل اشتغالزایی و کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات، تحرک انگیزشی مسائل مادی و معنوی و پویایی سازمان، بعد پدیده محوری شامل 5 مقوله فرعی در 2 مقوله اصلی ساختار سازمانی کارآفرینی و سیاستهای سازمانی کارآفرینی، بعد راهبردها شامل 11 مقوله فرعی در 4 مقوله اصلی داشتن تفکر استراتژیک، اقدامات آیندهنگر، بهبود فرآیندهای کاری و استفاده از آموزش و مدیریت دانش و بعد پیامدها شامل 8 مقوله فرعی در 2 مقوله اصلی رونق و شکوفایی اقتصاد و توسعه هدفمند جامعه بود. همچنین، یافتههای بخش کمّی نشان داد که تعداد 32 پرسشنامه مفقوده وجود داشت و تحلیلهای بخش کمّی برای 178 نفر انجام شد. بر اساس تحلیلها همه ابعاد دارای بار عاملی و میانگین واریانس استخراجشده بالاتر از 50/0 و پایایی بالاتر از 70/0 بودند. افزون بر آن، استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکتهای دانشبنیان حوزه فناوری اطلاعات دارای برازش قابل قبولی بود و در الگوی مذکور شرایط علّی بر پدیده محوری؛ پدیده محوری، شرایط زمینهای و شرایط مداخلهگر بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر درباره استقرار الگوی کارآفرینی با رویکرد آینده پژوهی در عصر متاورس در شرکتهای دانشبنیان حوزه فناوری اطلاعات دارای تلویحات کاربردی بسیاری برای متخصصان و برنامهریزان شرکتهای دانشبنیان بهویژه در حوزه فناوری اطلاعات است و آنان بر اساس نتایج این پژوهش میتوانند گام موثری در جهت اشتغالزایی و استقرار کارآفرینی در عصر متاورس بردارند.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
هادی عابد زاده؛ امینه احمدی؛ مجتبی معظمی
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر، واکاوی ابعاد و مؤلفههای مدیریت پیشگیری از اعتیاد سایبری در جوانان استان زنجان می باشد.روش شناسی: روش تحقیق کیفی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی می باشد و از نظر روش تحلیل با مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین (1998-1990) اجرا گردید. جامعه آماری شامل 15 نفر از صاحبنظران در زمینه آموزش دانشگاهی و نخبگان دانشگاهی ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر، واکاوی ابعاد و مؤلفههای مدیریت پیشگیری از اعتیاد سایبری در جوانان استان زنجان می باشد.روش شناسی: روش تحقیق کیفی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی می باشد و از نظر روش تحلیل با مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین (1998-1990) اجرا گردید. جامعه آماری شامل 15 نفر از صاحبنظران در زمینه آموزش دانشگاهی و نخبگان دانشگاهی می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو بخش، روش کتابخانهای و مصاحبه (بررسی متون و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان) میباشد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و براساس تئوری داده بنیاد و از نرم افزار MAXQDA 2020 استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد و مولفه های مدیریت پیشگیری از اعتیاد سایبری در جوانان استان زنجان در در 5 دسته اصلی داده بنیاد و 15 مولفه شناسایی و استخراج شدند که عبارتند از شرایط علی (عوامل خانوادگی، عوامل فردی، جذابیتهای فضای مجازی و عدم سواد رسانهای)، شرایط زمینه ای (شرایط اجتماعی، محیط فرهنگی)، شرایط مداخله گر (سیاستهای اجتماعی، بیکاری و فقر)، راهبردها (مشارکت اجتماعی، آموزش خانواده، آموزش مهارتهای زندگی و امکانات فرهنگی ورزشی) و پیامدها (ارتقای سلامت روان، افزایش کارمندی، مدیریت فضای مجازی).بحث و نتیجهگیری: اینترنت نهتنها کاربردهای فراوانی در زندگی روزمره دارد؛ بلکه دارای ویژگیهای خـاص و منحصربهفردی اسـت کـه جذابیت آن را صدچندان میکند و اعتیـاد بـه اینترنـت، تحمـل، کنارهگیری، آشفتگیهای هیجـانی و قطـع روابـط اجتمـاعی را به دنبال دارد بـا دور کردن افـراد از ارتباطـات اجتماعی باعث ایجاد افسردگی و تنهایی در آنها میشـود در نتیجه با برقراری دوره هایی به منظور آموزش خانوادهها با فرهنگ استفاده بهینه از گوشیها و تجهیزات هوشمند، در جهت جلوگیری از ایجاد ناامیدی و افسردگی و تنهایی در جهت پیشگیری از اعتیاد سایبری در جوانان بکوشند.
مقاله پژوهشی (آمیخته)
علوم اجتماعی
موسی مقدس؛ پریوش جعفری؛ محمد نور رحمانی؛ نادر قلی قورچیان
چکیده
هدف: رهبری مثبتگرا در بین مدیران مدارس میتواند برای نظام آموزشوپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبتگرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس ...
بیشتر
هدف: رهبری مثبتگرا در بین مدیران مدارس میتواند برای نظام آموزشوپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبتگرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونهای تصادفی طبقهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه محققساخته ارتقاء رهبری مثبتگرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبتگرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ بهطوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراجشده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخصهای برازش مدل ارتقاء رهبری مثبتگرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظامهای آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی میتواند زمینه را برای بهبود جنبههای فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبتگرا در بین مدیران مدارس از طریق گویههای هر یک از آنها فراهم نمایند.
مقاله پژوهشی (کمی)
زهرا صدر؛ فاطمه سادات حسینی؛ مجتبی حمایت خواه؛ محمدرضا مسجدی
چکیده
هدف: در مطالعه حاضر هدف، تعیین تاثیر آموزش آگاهی از آسیبهای استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناختگرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال حوزۀ سلامت بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون تکگروهی بود. جامعه آماری، زنان فعال در حوزۀ سلامت در شهرداریهای مناطق 22گانه شهر تهران طی سالهای 1397 و 1398، ...
بیشتر
هدف: در مطالعه حاضر هدف، تعیین تاثیر آموزش آگاهی از آسیبهای استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناختگرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال حوزۀ سلامت بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون تکگروهی بود. جامعه آماری، زنان فعال در حوزۀ سلامت در شهرداریهای مناطق 22گانه شهر تهران طی سالهای 1397 و 1398، شامل 862 نفر بودند و حجم نمونه شامل 456 زن بود که با روش نمونهگیری هدفمند از بین شرکتکنندگان در کارگاه آموزشی که در یک جلسه در هر منطقه و به مدت 3 ساعت برگزار شد انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محققساخته آگاهیسنجی مضرات مواد دخانی بود که روایی صوری آن با نظر چند نفر از متخصصان حوزۀ دخانیات تایید شد و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 755/0 به دست آمد. با توجه به نرمال نبودن توزیع جامعه آماری بر حسب آزمون کولموگروف اسمیرنف، از آزمون یومنویتنی جهت مقایسه تغییرات پیشآزمون و پسآزمون در نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد بعد از مداخله آموزشی، در شاخصهای آگاهی از عوارض دود تحمیلی بر جنین، نوزادان، کودکان و زنان باردار، مضرات دخانیات برای مردان و زنان، قلیان در قیاس با سیگار، سرطانهای ناشی از دخانیات و میانگین آگاهی از دود ثانویه و دود ثالثیه تفاوت معنیداری وجود داشت(p<0.05). اما در شاخص آگاهی از دود تحمیلی قلیان و سیگار تفاوت معنیدار مشاهده نگردید(بزرگتر از 05/0).بحث و نتیجهگیری: مداخله آموزشی آگاهی از آسیبهای استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناختگرایی، سطح آگاهی زنان در خصوص مضرات دخانیات را ارتقا بخشید و روش مداخله مذکور میتواند توسط متخصصان سلامت مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی (کیفی)
روانشناسی
منوچهر لرنی؛ محمد رضا بلیاد؛ پریسا ایران نژاد؛ علیرضا محمدی نژاد گنجی
چکیده
هدف: برای مواجهه با مخاطرات طبیعی نیاز به مدیریت بحران و تابآوری سازمانی در این زمینه میباشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفههای تابآوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه این مطالعه ...
بیشتر
هدف: برای مواجهه با مخاطرات طبیعی نیاز به مدیریت بحران و تابآوری سازمانی در این زمینه میباشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفههای تابآوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه این مطالعه همه اساتید عضو هیأتعلمی مراکز دانشگاهی شهر کرج بودند که طبق اصل اشباع نظری 12 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمهساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلثسازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 89/0 بهدست آمد. دادهها با روش تحلیل مضمون در نرمافزار MAXQDA تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که برای تابآوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی 125 مقوله جزئی، 12 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی شناسایی شد. در این مطالعه مقولههای اصلی شامل بعد فردی (با 2 مقوله فرعی مولفه روانشناختی تابآوری و خلاقیت و نوآوری)، بعد ساختاری (با 6 مقوله فرعی مولفه برنامهریزی تابآوری، مولفه انطباقی، تعهد و مدیریت، فرهنگ بحران، فرهنگ یادگیری و رهبری و تصمیمگیری)، و بعد عملیاتی (با 4 مقوله فرعی استفاده از دانش، ارتباطات، مشارکت موثر همگانی و شناخت عملیاتی منابع و تجهیزات) بودند. در پایان، الگوی ابعاد و مولفههای تابآوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی رسم شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر درباره ابعاد و مولفههای تابآوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی، میتوان زمینه را برای تحقق مقولههای شناساییشده جهت بهبود تابآوری سازمانی مدیریت بحران برای مواجهه با مخاطرات طبیعی فراهم ساخت.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
علی اسمعیلی؛ سیده علیا عمادیان؛ گلین مهدی نژاد گرجی؛ فاطمه صغری سینا
چکیده
هدف: پرخاشگری در نوجوانان پسر پدیدهای شایع است و اعتیاد به بازیهای الکترونیکی میتواند سبب افزایش پرخاشگری آنان شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاهمدت بر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمهآزمایشی ...
بیشتر
هدف: پرخاشگری در نوجوانان پسر پدیدهای شایع است و اعتیاد به بازیهای الکترونیکی میتواند سبب افزایش پرخاشگری آنان شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاهمدت بر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش نوجوانان پسر مراجعهکننده به کلوپهای بازیهای کامپیوتری شهر ساری در سال 1400 بودند که از میان آنها تعداد 30 نفر پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعهکشی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای به مدت دو ماه (هفتهای یک جلسه) درمان شناختی رفتاری کوتاهمدت را بر اساس مدل استارک و کندال (1996) دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل آزمون اعتیاد به پابجی دسوزا و همکاران (2019) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری )1992) بودند که شاخصهای روانسنجی آنها مناسب و مطلوب بودند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس تکمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که میان گروههای آزمایش و کنترل از نظر پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، درمان شناختی رفتاری کوتاهمدت باعث کاهش پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG شد (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر یعنی اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاهمدت بر کاهش پرخاشگری در نوجوانان پسر مبتلا به اعتیاد به بازی PUBG، برای کاهش مشکلات هیجانی نوجوانان از جمله پرخاشگری میتوان از روش درمان شناختی رفتاری کوتاهمدت در کنار سایر روشهای درمانی استفاده کرد.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
رضا منظری توکلی؛ زهرا مهدوی نسب برفه؛ فهیمه دهقان دولتی؛ فاطمه مصلحی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر بهعنوان نمونه بهصورت در دسترس انتخاب شده و بهطور تصادفی و با روش قرعهکشی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب گلاسر (1395)، پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ویگا (2016) و پرسشنامه سرسختی کوباسا (1979) بود. جلسات مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب ( طی 2 ماه و نیم و 10 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچگونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS- 24 استفاده شد.
یافته ها: یافتهها نشان داد پس از آموزش مبانی تئوری انتخاب، اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری افزایش یافت (01/p <). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه 47/0 و بر سرسختی روانشناختی 53/0 تاثیر داشتهاست.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، از آموزش مبانی تئوری انتخاب میتوان جهت افزایش اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی استفاده نمود.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
زهرا قاسم زاده؛ حسین بیگدلی؛ محمد باقر حبی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت در اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمهتجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش (طرح پیشآزمون-پسآزمون دو گروهی) دو گروه آزمایش می باشد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پنجم و ششم دوره ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت در اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمهتجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش (طرح پیشآزمون-پسآزمون دو گروهی) دو گروه آزمایش می باشد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پنجم و ششم دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری مراجعهکننده به مراکز مشاوره در سال 1401 بود. 30 کودک دارای اختلال یادگیری که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت آموزش حافظه فعال شامل 16 جلسه آموزشی و گروه آزمایش دوم تحت آموزش ادراکی-حرکتی در 16 جلسه قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، بدون هیچ مداخلهای در انتظار ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاههی مشکلات شنوایی فیشر و آزمون کلوز بود. تحلیل دادههای این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرمافزار SPSS-23 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری اثربخش بود و بین اثربخشی این دو درمان در مولفههای تمایزگذاری و حدت شنیداری تفاوت معنادار وجود داشت. براین اساس میتوان گفت میزان افزایش در گروه تمرین ادراکی-حرکتی در مولفههای تمایزگذاری و حدت شنیداری بیشتر از گروه آموزش حافظه فعال بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بین مولفههای پردازش شنیداری و درک مطلب در مرحلهی پسآزمون نسبت به مرحله پیگیری تفاوت معنادار وجود نداشت؛ بدین معنا که اثربخشی این دو درمان در مرحله پیگیری، ماندگار بود.
بحث و نتیجه گیری: تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری نقش بسزایی و منجر به بهبود در این کودکان شد.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
مهدی فلاحی؛ علی محمد رضایی؛ محمدآقا دلاور پور
چکیده
هدف: مشارکت بزرگسالان در یادگیری و داشتن انگیزه برای یادگیری از جمله عناصر اصلی نظریه آندراگوژی در آموزش بزرگسالان است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی و ضرورت و چگونگی مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش کارکنان شرکت ...
بیشتر
هدف: مشارکت بزرگسالان در یادگیری و داشتن انگیزه برای یادگیری از جمله عناصر اصلی نظریه آندراگوژی در آموزش بزرگسالان است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی و ضرورت و چگونگی مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش کارکنان شرکت پتروشیمی پردیس عسلویه استان بوشهر بودند که تعداد 15 نفر از مدیران میانی و کارشناسان آن طبق اصل اشباع نظری با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با مصاحبه نیمهساختاریافته گردآوری و با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه دادهبنیاد در نرمافزار MAXQDA نسخه 18 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی دارای 556 کد باز در 8 مقوله شامل جاری و پیوستهبودن فرآیند نیازسنجی، خلاقانهبودن فرآیندهای برنامهریزی آموزشی، جذابیت فعالیتهای پیش از آموزش، درگیری و مشارکت فراگیران در برنامهریزی و تدوین محتوا، اطلاعرسانی منظم و پیوسته فرآیند آموزش، همسویی نیازهای یادگیرندگان با نیازهای سازمان، برنامهریزی آموزشی مبتنی بر پیشرفت شغلی و فرهنگ سازمانی مشارکتی بود. همچنین، بر اساس نظریه دادهبنیاد، انگیزه برای شرکت در یادگیری بهعنوان مقوله محوری، جاری و پیوستهبودن فرآیند نیازسنجی، برنامهریزی آموزشی مبتنی بر پیشرفت شغلی و درگیری و مشارکت فراگیران در برنامهریزی و تدوین محتوا بهعنوان مقوله علّی، فرهنگ سازمانی مشارکتی، جذابیت فعالیتهای پیش از آموزش و خلاقانهبودن فرآیندهای برنامهریزی آموزشی بهعنوان مقوله زمینهای، اطلاعرسانی منظم و پیوسته فرآیند آموزش بهعنوان مقوله واسطهای، همسویی نیازهای یادگیرندگان با نیازهای سازمان بهعنوان مقوله راهبرد و شرکت در آموزش بهعنوان مقوله پیامد شناسایی شد.بحث و نتیجهگیری: با توجه به مقولههای شناساییشده برای مشارکت کارکنان در فرآیندهای پیش از آموزش در الگوی آندراگوژی میتوان زمینه را برای بهبود مشارکت کارکنان در آموزش فراهم نمود.
مقاله پژوهشی (آمیخته)
روانشناسی
حوا معتمدی برآبادی؛ معصومه صمدی؛ محمدرضا سرمدی؛ مهدی محمودی
چکیده
هدف: تربیت اخلاقی موضوع مهمی است که در رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، هدف این مطالعه کاوشی بر رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش رسالههای دکتری ...
بیشتر
هدف: تربیت اخلاقی موضوع مهمی است که در رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، هدف این مطالعه کاوشی بر رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در سالهای 1370 الی 1399 به تعداد 263 مورد بودند که تعداد 31 مورد آنها به روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس چکیده و کلیدواژههای مرتبط با حوزه تربیت اخلاقی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با روش یادداشتبرداری از رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت گردآوری و با روش استقرایی تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بررسی رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی حاکی از آن بود که رسالهها در 6 حوزه شامل مقایسه دیدگاههای اندیشمندان مسلمان با دیدگاههای اندیشمندان غربی، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اسلام، تربیت اخلاقی بر اساس نظرات اندیشمندان مسلمان، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اندیشمندان غربی، طراحی الگوی تربیت اخلاقی در مدارس و سایر موضوعها قرار داشتند که بیشتر آنها به مقایسه تطبیقی دیدگاههای اندیشمندان مسلمان با دیدگاههای اندیشمندان غربی پرداختند. همه رسالهها ماهیتی دوگانه داشتند و تعداد 17 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی نظری و انتزاعی و تعداد 14 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی عملی و کاربردی بررسی نمودند.
بحث و نتیجه گیری: بررسی رسالههای دکتری رشته فلسفه تعلیموتربیت دانشگاههای دولتی در حوزه تربیت اخلاقی به شناخت بهتر تربیت اخلاقی کمک میکند و خلأهای موجود را به خوبی نمایان میسازد. همچنین، رسالهها انطباق لازم و کافی را با نیازها و مسائل جامعه و نیازهای آموزشی نداشتند و هیچ رسالهای درباره آسیبشناسی تربیت اخلاقی در جامعه و نظام آموزشی یافت نشد. این نتایج میتواند برای متخصصان، برنامهریزان و اساتید دانشگاهی حوزه فلسفه تعلیموتربیت تلویحات کاربردی بسیاری داشته باشد و زمینه را برای پژوهشهای بیشتر و کاربست نتایج فراهم سازد.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
فرشاد فردوسی؛ نجمه وکیلی
چکیده
هدف: مطلقگرایی ریشه در تفکر رویکرد طبیعتگرایی دارد و مطلقگرایان باور به ثابتبودن برخی اصول و مفاهیم در فرهنگهای مختلف دارند. عزتنفس و تمایزیافتگی میتوانند بر باورهای مطلقگرایی به منظور آسیبشناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان تاثیر بگذارند، لذا پژوهش حاضر با هدف مدلیابی عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری ...
بیشتر
هدف: مطلقگرایی ریشه در تفکر رویکرد طبیعتگرایی دارد و مطلقگرایان باور به ثابتبودن برخی اصول و مفاهیم در فرهنگهای مختلف دارند. عزتنفس و تمایزیافتگی میتوانند بر باورهای مطلقگرایی به منظور آسیبشناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان تاثیر بگذارند، لذا پژوهش حاضر با هدف مدلیابی عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی به منظور آسیبشناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بودند که 385 نفر از آنها با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای محققساخته عزتنفس، تمایزیافتگی، مسئولیتپذیری و مطلقگرایی بود که روایی صوری آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ بالاتر از 80/0 بهدست آمد. دادهها با روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی برازش مطلوبی داشت. در مدل مذکور عزتنفس و تمایزیافتگی بر مسئولیتپذیری اثر مستقیم و معنادار، عزتنفس، تمایزیافتگی و مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی اثر مستقیم و معنادار و عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<).بحث و نتیجهگیری: نتایج حاکی از نقش موثر عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی بود. بنابراین، برنامهریزان و متخصصان فعالیتهای فرهنگی تربیتی نوجوانان برای کاهش مطلقگرایی میتوانند بهدنبال طراحی و اجرای برنامههایی برای بهبود عزتنفس، تمایزیافتگی و مسئولیتپذیری باشند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
مهسا تجلی؛ احمد باصری؛ حسن اسدزاده
چکیده
هدف: روشهای مداخله بسیاری برای بهبود ویژگیهای روانشناختی کودکان وجود دارد که در این مطالعه تلاش میشود تا دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله با هم مقایسه شوند. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود.روش شناسی: این مطالعه نیمهتجربی با ...
بیشتر
هدف: روشهای مداخله بسیاری برای بهبود ویژگیهای روانشناختی کودکان وجود دارد که در این مطالعه تلاش میشود تا دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله با هم مقایسه شوند. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود.روش شناسی: این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان 5 تا 7 سال مراجعهکننده به مراکز و کلینیکهای مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در سال 1400 بودند. از میان اعضای جامعه تعداد 45 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی ساده با کمک قرعهکشی در سه گروه مساوی شامل گروههای بازی درمانی، آموزش حل مساله و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه با روش بازی درمانی و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه با روش آموزش حل مساله آموزش دید و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکرد. دادهها با سیاهه مسئولیتپذیری کالیفرنیا (گاف، 1951)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس سازگاری (ماتسون و همکاران، 1983) گردآوری و با روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (001/0P<). همچنین، بین دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در بهبود مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال در مراحل پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله بر بهبود مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود. بنابراین، درمانگران، روانشناسان و مشاوران میتوانند در کنار سایر روشهای درمانی از هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله برای مداخلههای خود استفاده کنند.
مقاله پژوهشی (کیفی)
علوم اجتماعی
حامد درخشانی؛ نادر سلیمانی؛ حمید شفیع زاده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کاهش نشاط معلمان استان سمنان و ارائه الگو انجام شد.
روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر نوع دادهها، کیفی و از نظر روش اجرا، تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل معلمان مدارس، مدیران ارشد آموزش و پرورش و اساتید دانشگاهی مطلع بودند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزار مورد استفاده مصاحبه ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کاهش نشاط معلمان استان سمنان و ارائه الگو انجام شد.
روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر نوع دادهها، کیفی و از نظر روش اجرا، تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل معلمان مدارس، مدیران ارشد آموزش و پرورش و اساتید دانشگاهی مطلع بودند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که پس از جمعآوری داده ها، به روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. برای تعیین اعتبار درونی یافتهها، از تطبیق دادهها با مبانی نظری و پیشینه و مصاحبه با خبرگان استفاده شد، برای تأیید دقّت و صحّت دادهها، در مورد اعتبار مطالعه از شیوه بررسی به وسیله اعضای پژوهش استفاده گردید، جهت تعیین اعتبار بیرونی یافتهها از تکنیکهای حصول اشباع نظری و مثلث سازی استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل دادهها منتج به شناسایی 91 مضمون پایه، 15 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر گردید که در قالب دو دسته تمهای اصلی و فرعی قرار گرفتند. این مضامین در کنار هم یک الگوی منسجم برای کاهش نشاط معلمان استان سمنان تشکیل دادند. نهایت این که علل کاهش نشاط معلمان مشتمل بر 5 دسته مضامین فراگیر شامل عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل برون سازمانی و عوامل شغلی بدست آمد.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته ها توجه ویژه به عوامل کاهش نشاط معلمان و پرداختن به آنها در جهت رفع عوامل کاهنده نشاط معلمان، میتوان تاحدی نشاط را به جامعه معلمان برگرداند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
حمید طاهری راویزی؛ داوود کیاکجوری؛ مهران مختاری؛ بهزاد فرخ سرشت
چکیده
هدف: تیمسازی اثربخش به ارتقای همکاری، ارتباطات و اعتماد بین اعضای تیم کمک میکند و برای موفقیت هر سازمانی بهویژه در سازمانهای چندملّیتی حیاتی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین کیفی تیمسازی اثربخش در سازمانهای چندملّیتی فعال در ایران انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. ...
بیشتر
هدف: تیمسازی اثربخش به ارتقای همکاری، ارتباطات و اعتماد بین اعضای تیم کمک میکند و برای موفقیت هر سازمانی بهویژه در سازمانهای چندملّیتی حیاتی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین کیفی تیمسازی اثربخش در سازمانهای چندملّیتی فعال در ایران انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خبرگان رشته مدیریت دولتی و رفتار سازمانی در حوزه تیمسازی و دارای تجربه کاری در سازمانهای چندملّیتی بودند. طبق اصل اشباع نظری حجم نمونه 15 نفر برآورد که با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمهساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلثسازی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 719/0 محاسبه شد. دادهها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه دادهبنیاد در نرمافزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که تیمسازی اثربخش در سازمانهای چندملّیتی فعال در ایران در بخش عوامل علّی دارای 12 شاخص در 3 مفهوم قابلیتهای یادگیری، دانش تیمی و شناسایی تیمهای اثربخش، در بخش عوامل زمینهای دارای 11 شاخص در 3 مفهوم تفکر تیمی، فرآیندهای رقابتی اثربخش و اثربخشی رقابتی در تیم سازمان، در بخش عوامل مداخلهگر دارای 14 شاخص در 3 مفهوم ساختار فنی تیمهای اثربخش، عدم اطمینان محیطی و ریسکهای سازمانی، در بخش عوامل محوری دارای 15 شاخص در 3 مفهوم زنجیره ارزش در تیمسازی، قابلیتهای تیمهای اثربخش و هوش تیمسازی و صادراتی، در بخش عوامل راهبردی 12 شاخص در 3 مفهوم ارزشآفرینی تیمی، توسعه رقابت تیمی و چابکی رقابتی تیمی و در بخش عوامل پیامدی دارای 11 شاخص در 3 مفهوم اثربخشی تیمهای سازمانی، ارتقای قابلیتهای پویای تیمهای اثربخش و توسعه رقابتپذیری تیمی بود. با توجه به یافتههای مذکور، الگوی تیمسازی اثربخش در سازمانهای چندملّیتی فعال در ایران در نرمافزار MAXQDA 2020 طراحی و ترسیم شد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به کدهای شناساییشده در پژوهش حاضر برای تیمسازی اثربخش در سازمانهای چندملّیتی فعال در ایران طبق نظریه دادهبنیاد، پیشنهاد میشود که برای بهبود وضعیت تیمسازی اثربخش بهویژه در سازمانهای چندملّیتی زمینه برای بهبود شاخصها و مفاهیم شناساییشده فراهم شود.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
حدیث پرهیزکاری؛ غلامرضا طلیسچی؛ زینب طولابی
چکیده
هدف: هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل محیطی اثرگذار بر شکلگیری توانایی خلاق دانشآموزان 7 تا 11 سالهی شهر ایلاماست.
روش شناسی: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی از نوع آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از روش کیفی تحلیل تم مبتنی بر نظریات خبرگان تحقیق(به روش هدفمند انتخاب شدند) به ارزیابی و شناسایی الگوهای ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل محیطی اثرگذار بر شکلگیری توانایی خلاق دانشآموزان 7 تا 11 سالهی شهر ایلاماست.
روش شناسی: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی از نوع آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از روش کیفی تحلیل تم مبتنی بر نظریات خبرگان تحقیق(به روش هدفمند انتخاب شدند) به ارزیابی و شناسایی الگوهای محیطی مؤثر بر شکلگیری توانایی خلاق در دانشآموزان پرداخته شده است که نتایج تحلیل تم چهار الگویی از عناصر طبیعی و مصنوع محیط، ویژگیهای ساختاری طبیعی محیط، عوامل تعیینکننده رفتار محیطی و ابعاد فیزیکی فضا برای الگوی کیفی پیشنهادی ارائه داد. در راستای نتایج تحلیل تم، یک سناریوی محقق ساخته در خصوص تأثیرگذاری و تاثیرپذیری الگوهای شناساییشده بر روی شکلگیری توانایی خلاق دانشآموزان از تکنیک دیمتل فازی استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد مولفه تطبیقپذیری که بیشترین مقدار D+R را دارا میباشد، بیشترین تعامل را با سایر شاخصها دارد و نیز مولفه گرمی و رطوبت که بیشترین مقدار D-R را برخوردار میباشد؛ بیشترین تأثیر (نفوذ) را بر سایر شاخصها دارد. همچنین در ابعاد هم بعد عوامل فضایی- فیزیکی) بیشترین تعامل را با سایر ابعاد دارد و نیز بعد (عوامل تعیینکننده رفتار محیطی) که بیشترین تأثیر(نفوذ) را بر سایر ابعاد دارد.
بحث و نتیجه گیری: محیط در ایجاد زمینههای یادگیری و خلاقیت بهعنوان یک عامل مهم تلقی میشود.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
پریسا صفامنش؛ کورش پارسا معین؛ صغری افکانه
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزشیابی ابعاد نظام پژوهشی در آموزش عالی انجام شد.
روششناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی-کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع دادهها، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی که در بخش کیفی تحلیل مضمون و در بخش کمی توصیفی-پیمایشی بود. جامعة مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی (اعضای هیئت علمی) و سازمانی ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزشیابی ابعاد نظام پژوهشی در آموزش عالی انجام شد.
روششناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی-کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع دادهها، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی که در بخش کیفی تحلیل مضمون و در بخش کمی توصیفی-پیمایشی بود. جامعة مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی (اعضای هیئت علمی) و سازمانی (مسیولین دانشگاه های آزاد اسلامی) و در بخش کمی شامل کلیه اعضای هیئتعلمی دانشگاه های آزاد اسلامی بود. حجم نمونه در بخش کیفی 19 مصاحبه شونده با توجه به اصل اشباع و روش نمونهگیری هدفمند و در بخش کمی 272 نفر بر اساس محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونهگیری تصادفی خوشهای مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از دو روش اسنادی (کتابخانهای) و میدانی: مصاحبههای نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. همچنین از یک پرسشنامه بسته پاسخ برگرفته از مدل ارائه شده در بخش کیفی بود که به منظور سنجش نظر خبرگان در رابطه با اعتبار مدل (روایی بیرونی) طراحی شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش تحلیل مضمون با نرم افزار Maxqda بود. در بخش کمی، نیز، در بخش استنباطی برای پاسخ به سؤالهای پژوهش از آزمون هایی نظیر همبستگی پیرسون، آزمون تی تک نمونه ای، فرایند تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرمافزارهای SPSS-v23، Smart Pls-v3 و Lisrel V8.8 و Expertchoice-V11 بهره گرفته شد.
یافتهها: ابزارگردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبههای نیمهساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی و پایایی ابزارها مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد. روش تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی کدگذاری نظری (باز، محوری و انتخابی) و در بخش کمّی شامل آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، آزمون تی تک نمونهای و مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی) بود.
بحث و نتیجهگیری: یافتههای بخش کیفی نشان دادند که نظام پژوهشی، ابعاد عوامل فردی، عوامل زیرساختی، سیاستگذاری را در بر میگیرد. همچنین نتایج نشان دادند که مولفههای در وضعیت موجود، از وضعیت مطلوبی برخوردارند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
مریم ریحانی؛ داود معنوی پور؛ مجتبی صداقتی فرد
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترسیم شبکه ارتباطی سنجش تحول در دوره مبانی کودکی انجام گردید.
روششناسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع روانسنجی بود. جامعهآماری پژوهش حاضر، کلیه دانشآموزان شهر تهران در مقطع ابتدایی (سن 6 تا 12 سال) در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. افراد نمونه 585 نفر به بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اتخاب ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترسیم شبکه ارتباطی سنجش تحول در دوره مبانی کودکی انجام گردید.
روششناسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع روانسنجی بود. جامعهآماری پژوهش حاضر، کلیه دانشآموزان شهر تهران در مقطع ابتدایی (سن 6 تا 12 سال) در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. افراد نمونه 585 نفر به بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش تحول کودکی میانی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی ساختار پنج عاملی (انعطاف پذیری، صمیمیت و دوستی، اوقات فراقت، سلامت جسمانی و همدلی) تحلیل شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد.
یافتهها: در این پژوهش 585 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت خوشههای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش سنجش تحول در دوره میانی کودکی بود. برای بررسی روایی مقیاس از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، روایی ملاکی، روایی همگرا- واگرا استفاده شد و برای بررسی پایایی با دو روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و ثبات نتایج (بازآزمایی) با فاصله زمانی دو هفته صورت گرفت. تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفههای اصلی و چرخش واریماکس به استخراج 5 عامل (همدلی، انعطاف پذیری، صمیمیت و دوستی، سلامت جسمی و اوقات فراغت) منجر شد.
بحث و نتیجهگیری: نتایج تحلیل عاملی تاییدی، نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی را تایید کرد. تحلیل پایایی آزمون نشان داد ضرایب آلفای کرونباخ خرده مقیاسها بالاتر از 7/0است. همچنین در تمام خرده مقیاسها ضریب همبستگی پیرسون بین دو بار اجرا بالاتر از 85/0 بود. همبستگی بین خرده مقیاسهای سنجش تحول در دوره میانی کودکی شواهد همگرای پرسشنامه را مورد تایید قرار داد. بر اساس نتایج پژوهش شواهد پژوهشی از بررسی همزمان و تلقی کردن هر پنج خرده مقیاس نسخه فارسی سنجش تحول در دوره میانی کودکی، حمایت میکند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
آذر جوزن؛ محمد علی فردین؛ غلامرضا ثناگوی محرر
چکیده
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مقابلهای بر تابآوری دانشآموزان بهبودیافته از اپیدمی کووید بود.
روش شناسی: روش مطالعه از نوع نیمهآزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر 12 تا 17 ساله بهبود یافته از بیماری کووید مشغول به ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مقابلهای بر تابآوری دانشآموزان بهبودیافته از اپیدمی کووید بود.
روش شناسی: روش مطالعه از نوع نیمهآزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر 12 تا 17 ساله بهبود یافته از بیماری کووید مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 شهر بم بود. روش نمونهگیری در دسترس بود که با این روش تعداد 30 دانشآموزان که به تشخیص پزشک به بیمارستانها به دلیل بیماری کووید مراجعه نموده و بهبودیافتگی آنها توسط آزمایشات و پزشک تأیید شده بود، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) بود. دادهها در محیط نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری در متغیر تابآوری وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته ها، آموزش مهارتهای مقابلهای به عنوان روش مداخلهای مؤثر در بهبود مشکلات افرادی میتواند مورد استفاده قرار گیرد که از بیماریهای مختلف رها شده یا درگیر آن میباشند و میتواند از مشکلات روانشناختی آنان بکاهد.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
امین اکبرپور؛ نرگس سعیدیان خوراسگانی؛ محمدعلی نادی خوراسگانی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه و اعتبارسنجی مدل پیشگیری از اهمال کاری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی بود .
روش شناسی: پژوهش حاضر با روش کیفی پدیدارشناسی انجام شد، جهت شناسایی کارکنان اهمال کار دانشگاه آزاد اسلامی ابتدا کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی در سال(98-99) مدنظر قرار گرفت، سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه و اعتبارسنجی مدل پیشگیری از اهمال کاری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی بود .
روش شناسی: پژوهش حاضر با روش کیفی پدیدارشناسی انجام شد، جهت شناسایی کارکنان اهمال کار دانشگاه آزاد اسلامی ابتدا کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی در سال(98-99) مدنظر قرار گرفت، سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 384 نفر نمونه جهت بررسی اولیه انتخاب شدند که با اجرای پرسشنامه اهمال کاری تاکمن (1991) روی این افراد در نهایت تعداد 25 نفر واجد شرایط این پژوهش شناسایی شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که داده ها تا تعداد 15 نفر به اشباع نظری رسید. تحلیل دادهها بر اساس روش 7 مرحله ای کلایزی انجام شد برای سنجش اعتبار دادهها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش استفاده گردید.
یافته ها: یافته های مکشوف 179 عبارت کلیدی مستخرج (مفاهیم اولیه)، 292 مفهوم فرعی (دسته اول)، 32 مفهوم فرعی (دسته دوم) و 3 مفهوم اصلی( بُعد) بود. جهت تایید باورپذیری یافته های کیفی از مقیاسی با طیف 3 گزینه ای جهت سنجش نسبت روایی محتوا (برآورد ضریب لاوشه) استفاده شد و به منظور اطمینان پذیری یافته های کیفی ضریب پایایی هولستی به میزان 97/0 برآورد شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشگیری از اهمالکاری کارکنان از 3 بعد اصلی شامل بعد سازمانی(با 14 مولفه)، بعد فردی(با 15 مولفه) و بعد اجتماعی(با 3 مولفه)شکل می گیرد.
بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان داد، طبق مدل پیشگیری، مؤلفه های بعد سازمانی شامل انجام برنامه ریزی در امور، ارتقاء آموزش های توانمندساز، تقویت سیستم مدیریتی، بهبود امور مالی، بهبود اجرای امور، جو سازمانی سالم و مناسب، ارتقاء فرهنگ مشارکت، حضور رهبری انگیزشی، بهبود نظارت و ارزیابی، بهبود سازماندهی در سازمان، قانون گذاری مناسب، پشتیبانی نرم افزاری مناسب و ارتباط سالم و مناسب در سازمان می باشد
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
مریم سوری؛ محمد مجتبی زاده؛ رسول داودی
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اعتباریابی مولفههای تبیینکننده تکیهگاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران بود.
روش شناسی: روش تحقیق کیفی – کمی بود، جامعه آماری بخش کیفی خبرگان و متخصصان حوزه یادگیری - یاددهی، روشهای تدریس و تکیهگاهسازی و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع شامل مقالات و پژوهشهای علمی و کتب مرتبط تالیفی ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اعتباریابی مولفههای تبیینکننده تکیهگاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران بود.
روش شناسی: روش تحقیق کیفی – کمی بود، جامعه آماری بخش کیفی خبرگان و متخصصان حوزه یادگیری - یاددهی، روشهای تدریس و تکیهگاهسازی و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع شامل مقالات و پژوهشهای علمی و کتب مرتبط تالیفی و در بخش کمی، معلمان دوره اول و دوم متوسطه کل کشور بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری با 13 خبره، مصاحبه عمیق انجام گرفته و با روش هدفمند برای اسناد، 18 سند (متن) مورد بررسی قرار گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته 134 گویهای طیف لیکرت با روش نمونهگیری خوشهای نسبی چند مرحلهای در بین 384 نفر، توزیع گردید. برای تعیین روایی و پایایی در مرحله کیفی از بررسیهای لازم شامل مقبولیت (بازنگری خبرگان) و قابلیت تائید(بازبینی مجدد خبرگان) و در مرحله کمی، روایی پرسشنامهها به سه روش صوری، محتوایی و سازه تأیید و پایایی هم به سه روش تعیین ضریب بارهای عاملی گویهها، آلفای کرونباخ مولفهها (بین 749/0 تا 864/0) و پایایی ترکیبی (بین 827/0 تا 916/0 ) تأیید شد. دادههای کیفی از طریق زمینه نظریهای و دادههای کمی با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و آزمونهای تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی در نرم افزار Smart PLS و آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که الگوی تکیهگاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران شامل 10 مقوله (توسعه منابع انسانی و غیرانسانی، بهسازی و توسعه سیستم آموزشی، شیوههای یاددهی – یادگیری، فرهنگ سازی و ارتباطات، قوانین و رفتارهای حمایتی، نظارت بر عملکرد، راهبردهای مبتنی بر شناخت و فراشناخت، راهبردهای مبتنی بر انگیزش، پیشرفت ذهنی و پیشرفت علمی)، 21 زیرمقوله (توسعه منابع انسانی، توانمندسازی دانش آموزان، توسعه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، تدریس مشارکتی و تعاملی، ساده سازی تکلیف، یادگیری مجازی، یاددهی مبتنی بر تئوری های علمی، فرهنگ سازی بین والدین و معلمان، ارتباطات موثر، رفتارهای حمایتی، راهبردها و دستورالعمل های درون و برون سازمانی، درگیری ذهنی و تحصیلی، ارزیابی مداوم، راهبردهای فراشناختی، راهبردهای شناختی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، راهبردهای انگیزشی، بهزیستی روانی، به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه، بهبود روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی) و 134 نشانگر است که در قالب شرایط علی، زمینهای، مداخلهای، راهبردها و پیامد در الگوی پارادایمی پژوهش جای گرفتند. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی مولفههای مدل پژوهش، مورد تائید واقع شدند.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس دادههای بدست آمده و با استناد به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهاداتی به شرح زیر ارائه میگردد: - تقویت شرایط علی، - تقویت شرایط محیطی، تقویت شرایط مداخلهای، تقویت راهبرد(راهکار).
مقاله پژوهشی (آمیخته)
داود حسینی؛ بهاره ناصری؛ علی پایان
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان ) بود.روش شناسی: روش پژوهش آمیخته ( کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی روش گرندد تئوری و در بخش کمی توصیفی - پیمایشی بود. جامعه در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی در حوزه مدیریت، مدیران شرکت های دانش بنیان، مدیران استانداری ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان ) بود.روش شناسی: روش پژوهش آمیخته ( کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی روش گرندد تئوری و در بخش کمی توصیفی - پیمایشی بود. جامعه در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی در حوزه مدیریت، مدیران شرکت های دانش بنیان، مدیران استانداری سیستان و بلوچستان و شهرداری زاهدان بودند و در بخش کمی کارکنان استانداری استان سیستان و بلوچستان و شهرداری شهر زاهدان بود. حجم نمونه در بخش کیفی بر اساس اصول اشباع نظری 17 نفر با استفاده از روش گلوله برفی و در بخش کمی طبق جدول مورگان 248 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انجام پذیرفت. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری( کد باز، محوری و انتخابی) و معادلات ساختاری استفاده شد. مصاحبهها تا مرحله اشباع نظری دادهها ادامه یافت. تحلیل محتوای کیفی با نرم افزار MAXQDA12 انجام شد. برای تحلیل عاملی تاییدی از نرم افزارSmart pls4 و برای تعیین اعتبار مدل از نرم افزار SPSS25 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته با 6 عامل اصلی، 15 مولفه و 69 شاخص شناسایی گردید. در نهایت عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته طراحی و با پرسشنامه اعتباریابی گردید.بحث و نتیجه گیری: همچنین با توجه به یافته ها عوامل موثر با معادلات ساختاری مورد ارزیابی قرار گرفت که در نهایت نشان داد که رابطه بین متغیر عوامل علی و پدیده اصلی با بارعاملی 0.806 با اهمیت ترین عامل ها در نظر گرفته شد.
مقاله پژوهشی (کیفی)
روانشناسی
فاطمه بهارلو؛ حسین مهدیان؛ ابوالفضل بخشی پور
چکیده
هدف: مبتلایان به اضطراب اجتماعی دارای مشکلات بینشخصی زیادی هستند. در نتیجه، هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل بر مشکلات بینشخصی دانشآموزان دارای اضطراب اجتماعی بود.
روش: این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دختران دوره ...
بیشتر
هدف: مبتلایان به اضطراب اجتماعی دارای مشکلات بینشخصی زیادی هستند. در نتیجه، هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل بر مشکلات بینشخصی دانشآموزان دارای اضطراب اجتماعی بود.
روش: این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دختران دوره دوم متوسطه دارای اضطراب اجتماعی مدارس دولتی شهر آشخانه در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در این مطالعه، 45 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروههای آزمایش 10 جلسه 90 دقیقهای بهتفکیک و بهصورت گروهی با روشهای رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزار پژوهش سیاهه اضطراب اجتماعی کونور و همکاران (2000) و سیاهه مشکلات بینشخصی بارخام و همکاران (1996) بود که دادههای حاصل از اجرای آنها با روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای این مطالعه نشان داد که بین گروهها از نظر کاهش مشکلات بینشخصی دانشآموزان دارای اضطراب اجتماعی تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0P>). افزون بر آن، هر دو روش مداخله رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل باعث کاهش معنیدار مشکلات بینشخصی دانشآموزان دارای اضطراب اجتماعی در مراحل پسآزمون و پیگیری شدند (001/0P<).
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه، درمانگران، مشاوران و روانشناسان میتوانند از هر دو روش رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل در کنار سایر روشهای درمانی برای کاهش مشکلات بینشخصی دانشآموزان دارای اضطراب اجتماعی استفاده نمایند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
سهیلا جعفری قلعه بیگ؛ معصومه اسلامی؛ طییه رحیمی پردنجانی
چکیده
هدف: افراد آسیبدیده اجتماعی دارای مشکلات روانشناختی زیادی بهویژه در زمینه افزایش ویژگیهای شخصیتی تاریک و افت سازشیافتگی روانشناختی هستند. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ذهنآگاهی و شفقت درمانی بر ویژگیهای شخصیتی تاریک و سازشیافتگی روانشناختی در دختران آسیبدیده اجتماعی انجام شد.روش شناسی: این پژوهش ...
بیشتر
هدف: افراد آسیبدیده اجتماعی دارای مشکلات روانشناختی زیادی بهویژه در زمینه افزایش ویژگیهای شخصیتی تاریک و افت سازشیافتگی روانشناختی هستند. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ذهنآگاهی و شفقت درمانی بر ویژگیهای شخصیتی تاریک و سازشیافتگی روانشناختی در دختران آسیبدیده اجتماعی انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دختران نوجوان آسیبدیده اجتماعی در خانههای سلامت تحت نظارت سازمان بهزیستی استان خراسان شمالی در شش ماهه دوم سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. هر یک از گروههای آزمایش 8 جلسه 60 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) بهتفکیک با روشهای آموزش ذهنآگاهی و شفقت درمانی آموزش دیدند و گروه کنترل در این مدت هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی تاریک (جوناسون و وبستر، 2010) و مقیاس سازشیافتگی روانشناختی (بیسکر و همکاران، 2013) بودند و دادههای حاصل از اجرای آنها با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که هر دو روش آموزش ذهنآگاهی و شفقت درمانی در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش معنادار ویژگیهای شخصیتی تاریک (و سه مولفه آن شامل خودشیفتگی، ماکیاولیسم و جامعهستیزی) و افزایش معنادار سازشیافتگی روانشناختی (و سه مولفه آن شامل آزمودگی، ژرفنگری و یکپارچگی اجتماعی) در مراحل پسآزمون و پیگیری یک ماهه در دختران آسیبدیده اجتماعی شد (001/0P<). دیگر یافتهها نشان داد که بین دو روش آموزش ذهنآگاهی و شفقت درمانی در کاهش ویژگیهای شخصیتی تاریک و سازشیافتگی روانشناختی و مولفههای هر یک از آنها در مراحل پسآزمون و پیگیری یک ماهه در دختران آسیبدیده اجتماعی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، متخصصان و درمانگران سلامت میتوانند در مداخلههای روانشناختی خود از هر دو روش آموزش ذهنآگاهی و شفقت درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت از جمله کاهش ویژگیهای شخصیتی تاریک و افزایش سازشیافتگی روانشناختی استفاده نمایند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
زیبا نیک محمدی؛ ناهید شفیعی؛ علیرضا عراقیه
چکیده
هدف: برنامهدرسی نقش مهمی در موفقیت نظامهای آموزشی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفههای برنامهدرسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی بود. جامعه این پژوهش مقالههای مرتبط با حیطه پژوهش در سالهای 2019 الی 2023 و خبرگان آشنا به ...
بیشتر
هدف: برنامهدرسی نقش مهمی در موفقیت نظامهای آموزشی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفههای برنامهدرسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی بود. جامعه این پژوهش مقالههای مرتبط با حیطه پژوهش در سالهای 2019 الی 2023 و خبرگان آشنا به حیطه پژوهش و دارای مدرک تحصیلی دکتری در حوزههای برنامهریزی درسی و روانشناسی تربیتی بودند که تعداد 9 مقاله و 6 نفر خبرگان طبق اصل اشباع نظری و با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. دادهها با روشهای یادداشتبرداری از مقالهها و مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان گردآوری که روایی محتوایی آنها توسط 5 نفر از خبرگان 995/0 و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 979/0 محاسبه و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.یافتهها: یافتههای حاصل از یادداشتبرداری از مقالهها و مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان نشان داد برای برنامهدرسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه در مضمون فراگیر انعطافپذیری 8 مضمون پایه در 3 مضمون سازماندهنده شامل انعطاف در اهداف، انعطاف در برنامهها و انعطاف در مدیریت، در مضمون فراگیر هدف 8 مضمون پایه در 2 مضمون سازماندهنده شامل بستر هدفگذاری هیوتاگوژیکی و همهجانبهنگری در هدفگذاری، در مضمون فراگیر محتوا 16 مضمون پایه در 4 مضمون سازماندهنده شامل گستردگی محتوا، تولید محتوا، محتوای کاربردی و محتوای مهارتی، در مضمون فراگیر یادگیرنده 15 مضمون پایه در 4 مضمون سازماندهنده شامل یاگیرنده خودتعیینگر، مشارکت همیارانه خلاق، عاملیت یادگیرنده و انگیزه درونی، در مضمون فراگیر تسهیلگری 24 مضمون پایه در 5 مضمون سازماندهنده شامل کلاس هیوتاگوژیکی، مهارتهای معلمان هیوتاگوژیکی، تدریس اصیل، فرصتسازی برای دانشآموز و آموزش مهارتهای هیوتاگوژیکی، در مضمون فراگیر فناوری آموزشی 12 مضمون پایه در 3 مضمون سازماندهنده شامل کلاس فناورانه، ابزارهای آموزشی فناورانه و شبکههای اجتماعی، در مضمون فراگیر تفکر 8 مضمون پایه در 3 مضمون سازماندهنده شامل تفکر سیستمی، تفکر انتقادی و تفکر گروهی و در مضمون فراگیر ارزشیابی 19 مضمون پایه در 4 مضمون سازماندهنده شامل سنجش هیوتاگوژیکی، نقش معلم در سنجش، نقش دانشآموز در سنجش و انتخاب در سنجش شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: طبق مضامین شناساییشده حاصل از یادداشتبرداری از مقالهها و مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان برای برنامهدرسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه، برای بهبود برنامهدرسی هیوتاگوژیکی باید زمینه را برای تحقق مضامین شناساییشده فراهم آورد.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
ژیلا شهبازی؛ سهیلا حسین پور؛ آیت الله کریمی باغملک؛ ابوطالب سعادتی شامیر
چکیده
هدف: تربیت اخلاقی عامل مهمی در بهبود وضعیت نظامهای آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانشآموزان دختر متوسطه دوم و ارائه الگو بود.
روش: پژوهش حاضر در زمره پژوهشهای آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) است. جامعه کیفی خبرگان دانشگاهی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روشهای ...
بیشتر
هدف: تربیت اخلاقی عامل مهمی در بهبود وضعیت نظامهای آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانشآموزان دختر متوسطه دوم و ارائه الگو بود.
روش: پژوهش حاضر در زمره پژوهشهای آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) است. جامعه کیفی خبرگان دانشگاهی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب و تحت مصاحبه نیمهساختاریافته قرار گرفتند. جامعه کمّی دانشآموزان دختر متوسطه دوم منطقه پنج شهر تهران بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان و با توجه به ریزشهای احتمالی تعداد 384 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب و به پرسشنامه محققساخته پاسخ دادند. دادههای بخش کیفی و کمّی بهترتیب با روشهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرمافزار MAXQDA و تحلیل عاملی اکتشافی در نرمافزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانشآموزان دختر متوسطه دوم شامل 87 شاخص، 21 مفهوم در 10 مقوله بلوغ اجتماعی، زیرساختهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و آموزشی، ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی و سبکهای یادگیری و فرزندپروری، عوامل اقتصادی، تفکر انتقادی، رسالت اجتماعی، اولویتهای زندگی، منابع اخلاقی معتبر، خودآگاهی و آسیبهای اجتماعی بود. یافتههای دیگر نشان داد که روایی به دلیل بالاتر از 50/0 بودن میانگین واریانس استخراجشده برای هر 10 مقوله و پایایی به دلیل بالاتر از 70/0 بودن آلفای کرونباخ و ترکیبی برای همه آنها تایید شد. افزون بر آن، الگوی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانشآموزان دختر متوسطه دوم برازش مناسبی داشت و در الگوی مذکور بار عاملی هر 10 مقوله معنادار بود (05/0P<).
نتیجهگیری: الگوی عوامل علمی اثرگذار بر تربیت اخلاقی دانشآموزان دختر متوسطه دوم دارای تلویحات کاربردی برای مسئولان و متصدیان آموزشوپرورش است. با توجه به نتایج این مطالعه، آنان میتوانند گام موثری در جهت بهبود تربیت اخلاقی دانشآموزان بردارند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
فریبا قلعه نوی؛ سید امیر امین یزدی؛ حسین کارشکی؛ مریم بردبار
چکیده
هدف: یکی از مهمترین ابعاد تفکر، تفکر علمی است که میتواند نقش موثری در بهبود وضعیتهای تحصیلی دانشآموزان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه هنجاریابی و اعتبارسنجی ابزار سنجش تفکر علمی در دانشآموزان ایرانی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش همه دانشآموزان دوره متوسطه ...
بیشتر
هدف: یکی از مهمترین ابعاد تفکر، تفکر علمی است که میتواند نقش موثری در بهبود وضعیتهای تحصیلی دانشآموزان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه هنجاریابی و اعتبارسنجی ابزار سنجش تفکر علمی در دانشآموزان ایرانی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش همه دانشآموزان دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و با 10 درصد ریزش 648 نفر محاسبه که این تعداد با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تفکر علمی Liang et al (2006) بود و دادههای حاصل از آن با روش تحلیل عاملی تاییدی در نرمافزار SPSS 26 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که از میان 24 آیتم پرسشنامه تفکر علمی، شاخص روایی محتوایی همه آیتمها به دلیل بالاتر از 70/0 تایید و فقط نسبت روایی محتوایی 4 آیتم به دلیل پایینتر از 50/0 نامناسب بود که این آیتمها مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفتند. همچنین، پرسشنامه تفکر علمی دارای 24 گویه در 6 مولفه استفاده از روشهای علمی، استفاده از نظریهها و قوانین علمی، بسترهای اجتماعی و فرهنگ، خلاقیت و تصویرسازی، مشاهده و استنباط و ممارست بود؛ بهطوری که بار عاملی همه آیتمها بالاتر از 60/0، میانگین واریانس استخراجشده همه مولفهها بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه مولفهها بالاتر از 70/0 قرار داشت. علاوه بر آن، پایایی کل پرسشنامه تفکر علمی با روش آلفای کرونباخ 86/0 و با روش ترکیبی 93/0 بهدست آمد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ابزار سنجش تفکر علمی در دانشآموزان دارای اعتبار مناسبی میباشد و متخصصان و برنامهریزان آموزشی میتوانند از این ابزار برای اندازهگیری سطح تفکر علمی دانشآموزان استفاده و بر اساس مولفههای آن برنامههایی برای بهبود و ارتقای تفکر علمی طراحی و اجرا نمایند.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
علی دوستی؛ محمد محمدی پور؛ عبدالله مفاخری
چکیده
هدف: با توجه به پایینآمدن سن اعتیاد و مشکلات فراوانی که مبتلایان به اعتیاد با آن مواجه هستند، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانشآموزان بر اساس افت تحصیلی و بیشفعالی و کاستی توجه با نقش میانجیگری احساس ناامیدی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ...
بیشتر
هدف: با توجه به پایینآمدن سن اعتیاد و مشکلات فراوانی که مبتلایان به اعتیاد با آن مواجه هستند، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانشآموزان بر اساس افت تحصیلی و بیشفعالی و کاستی توجه با نقش میانجیگری احساس ناامیدی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان دوره اول و دوم متوسطه ناحیه یک شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 310 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر، پرسشنامههای استعداد اعتیاد، افت تحصیلی، بیشفعالی و کاستی توجه و ناامیدی بودند که شاخصهای روانسنجی آن در پژوهشهای قبلی و این مطالعه تایید شد. دادهها با روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 24 تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانشآموزان بر اساس افت تحصیلی و بیشفعالی و کاستی توجه با نقش میانجیگری احساس ناامیدی برازش مطلوبی داشت. همچنین، متغیر افت تحصیلی بر احساس ناامیدی و سوگیری به مواد مخدر، متغیر بیشفعالی و کاستی توجه بر احساس ناامیدی و متغیر احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<)، اما متغیر بیشفعالی و کاستی توجه بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر مستقیم و معنادار نداشت (05/0P>). علاوه بر آن، افت تحصیلی و بیشفعالی و کاستی توجه با میانجیگری احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<).نتیجهگیری: نتایج حاکی از نقش موثر افت تحصیلی و بیشفعالی و کاستی توجه با میانجیگری احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر بود. بنابراین، برنامهریزان و متخصصان فعالیتهای فرهنگی تربیتی نوجوانان برای کاهش سوگیری به مواد مخدر میتوانند بهدنبال طراحی و اجرای برنامههایی برای کاهش افت تحصیلی، بیشفعالی و کاستی توجه و احساس ناامیدی باشند.
مقاله پژوهشی (کیفی)
علوم اجتماعی
عباس رزاقی؛ مصطفی قادری؛ کامبیز پوشنه؛ علیرضا عصاره
چکیده
هدف: امروزه با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بهرهگیری از برنامهدرسی آنلاین افزایش پیدا کرده است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی عناصر و شاخصها و اعتباریابی الگوی جامع برنامهدرسی آنلاین بود.روش: این مطالعه کاربردی از نوع کیفی بود که با روش سنتزپژوهی انجام شد. در پژوهش حاضر از میان پژوهشهای مرتبط با حیطه پژوهش ...
بیشتر
هدف: امروزه با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بهرهگیری از برنامهدرسی آنلاین افزایش پیدا کرده است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی عناصر و شاخصها و اعتباریابی الگوی جامع برنامهدرسی آنلاین بود.روش: این مطالعه کاربردی از نوع کیفی بود که با روش سنتزپژوهی انجام شد. در پژوهش حاضر از میان پژوهشهای مرتبط با حیطه پژوهش تعداد 75 مورد با روش هدفمند انتخاب و یادداشتبرداری از آنها جهت دستیابی به یک جمعبندی مناسب درباره الگوی جامع برنامهدرسی آنلاین صورت پذیرفت. همچنین، برای بررسی اعتباریابی الگوی مذکور از 32 نفر از خبرگان استفاده شد که آنان درباره اهمیت هر یک از 31 پرسش درباره اعتبار الگوی جامع برنامهدرسی آنلاین نظر دادند. در نهایت، دادهها با روشهای سنتزپژوهی و دلفی فازی تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای سنتزپژوهی نشان داد که برای برنامهدرسی آنلاین 174 شاخص در 13 عنصر شامل اهداف (با 10 شاخص)، دانشآموز (با 12 شاخص)، معلم (با 14 شاخص)، محتوا (با 15 شاخص)، پشتیبان (با 12 شاخص)، گروهبندی (با 17 شاخص)، حضور (با 11 شاخص)، فناوری (با 11 شاخص)، زمان (با 11 شاخص)، محیط یادگیری (با 12 شاخص)، تعامل (با 23 شاخص)، مواد و منابع (با 8 شاخص) و ارزشیابی (با 18 شاخص) شناسایی شد. یافتههای دلفی فازی در دور دوم نشان داد که از 31 پرسش درباره اعتباریابی الگوی جامع برنامهدرسی آنلاین، الگوی مذکور دارای اعتبار مناسبی بود.نتیجهگیری: الگوی جامع و معتبر برنامهدرسی آنلاین این مطالعه میتواند توسط متخصصان و برنامهریزان درسی جهت بهبود آموزش آنلاین مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
فاطمه اسماعیل پور دریمی؛ اسماعیل جعفری؛ امیررضا اصنافی
چکیده
هدف: بررسی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی میتواند به بهبود آن کمک نماید. در نتیجه، هدف این پژوهش شناسایی و سطحبندی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه بر اساس معادلات ساختاری تفسیری بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره مرتبط با پژوهش و خبرگان ...
بیشتر
هدف: بررسی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی میتواند به بهبود آن کمک نماید. در نتیجه، هدف این پژوهش شناسایی و سطحبندی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه بر اساس معادلات ساختاری تفسیری بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره مرتبط با پژوهش و خبرگان این حوزه بودند. تعداد 50 اسناد و متون با روش نمونهگیری هدفمند و تعداد 10 نفر از خبرگان با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با یادداشتبرداری از اسناد و متون و نظرسنجی از خبرگان درباره پرسشنامه محققساخته گردآوری و با روش معادلات ساختاری تفسیری در نرمافزار PLS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی شامل 11 عامل چالشانگیزکردن برنامهدرسی دانشگاهی، ترویج اشکال مشارکت اجتماعی، آمادهسازی دانشجویان برای مشاغل عمومی، برنامهدرسی شهروندی فعال، آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی، پژوهشمحوری، پروژههای اجتماعی، پرورش افراد شایسته، توسعه شهروند واجد شرایط، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی بودند. نتایج معادلات ساختاری تفسیری نشان داد که عامل ترویج اشکال مشارکت اجتماعی در سطح اول، عوامل پژوهشمحوری و پرورش افراد شایسته در سطح دوم، عامل آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی در سطح سوم، عوامل چالشانگیزکردن برنامهدرسی دانشگاهی و آمادهسازی دانشجویان برای مشاغل عمومی در سطح چهارم، عوامل برنامهدرسی شهروندی فعال، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی در سطح پنجم، عامل توسعه شهروند واجد شرایط در سطح ششم و عامل پروژههای اجتماعی در سطح هفتم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه طراحی شد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامهریزان و متخصصان آموزش عالی میتوانند از نتایج این پژوهش بهرهبرداری کرده و برای بهبود وضعیت دانشگاه و کسب مزیت رقابتی از عوامل موثر شناساییشده بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه استفاده نمایند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
کمال الدین یارعلی؛ طیبه تجری؛ مریم صفری
چکیده
هدف: توجه به تدریس کارآفرینانه در عناصر برنامهدرسی اهمیت زیادی دارد و بر همین اساس، هدف این مطالعه، واکاوی عناصر برنامهدرسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه این مطالعه همه خبرگان و متخصصان کشور شامل شش گروه راهانداز کسبوکار و تأسیس ...
بیشتر
هدف: توجه به تدریس کارآفرینانه در عناصر برنامهدرسی اهمیت زیادی دارد و بر همین اساس، هدف این مطالعه، واکاوی عناصر برنامهدرسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه این مطالعه همه خبرگان و متخصصان کشور شامل شش گروه راهانداز کسبوکار و تأسیس شرکتهای دانشبنیان، همکاری با نهادهای واسطهای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تألیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایاننامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامهریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاههای ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونهها طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند که تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمهساختاریافته بود که روایی و پایایی آن مورد بررسی و تایید قرار گرفت. دادهها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه دادهبنیاد در نرمافزار MAXQDA تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که عناصر برنامهدرسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران 216 مفهوم در 47 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علّی شامل 8 مولفه و33 مفهوم، مقوله شرایط زمینهای شامل 8 مولفه و 36 مفهوم، مقوله شرایط مداخلهگر شامل 9 مولفه و 28 مفهوم، مقوله محوری شامل 5 مولفه و 39 مفهوم، مقوله راهبردها شامل 12 مولفه و 54 مفهوم و مقوله پیامدها شامل 5 مولفه و 26 مفهوم بود.نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، متخصصان و برنامهریزان درسی میتوانند گام موثری در جهت بهبود برنامهدرسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی بردارند.
مقاله پژوهشی (کمی)
روانشناسی
نیلوفر آقایی کماکلی؛ رضا قربان جهرمی؛ منصوره کریم زاده؛ سیدروح الله شهابی
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازیهای آنلاین در دانشآموزان متوسطه دوم انجام شد.روششناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال 1402-1401 تشکیل دادند که از میان آنان 400 دانشآموز (۲۰۰ ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازیهای آنلاین در دانشآموزان متوسطه دوم انجام شد.روششناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال 1402-1401 تشکیل دادند که از میان آنان 400 دانشآموز (۲۰۰ دختر و 200 پسر) بر پایه فرمول کاین به صورت نمونهگیری خوشهای مرحلهای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای اعتیاد به بازیهای آنلاین (وانگ و چانگ، 2002)، نیازهای بنیادین روانشناختی (لاگواردیا و همکاران، 2000) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) استفاده شد. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.7 استفاده گردید. همچنین به منظور آزمون فرضیههای پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: همچنین بهمنظور پاسخگویی به فرضیههای پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روانشناختی و تمایزیافتگی خود بر اعتیاد به بازیهای آنلاین اثر مستقیم دارند. نیازهای بهعلاوه، بنیادین روانشناختی بر اعتیاد به بازیهای آنلاین اثر غیرمستقیم داشت. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش نیز برازش مطلوبی با دادهها داشت (RMSEA= 0/055, GFI= /088) و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل موثر بر اعتیاد به بازیهای آنلاین در دانشآموزان میباشد.بحث و نتیجهگیری: نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روانشناختی بر اعتیاد به بازیهای آنلاین اثر غیرمستقیم دارد
مقاله پژوهشی (کمی)
علوم اجتماعی
ژیلا سرمستی؛ مرجان کیان؛ یوسف مهدوی نسب؛ مجید علی عسگری
چکیده
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفهای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفهای معلمان انجام شد.روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزشوپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 ...
بیشتر
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفهای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفهای معلمان انجام شد.روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزشوپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمهساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 بهدست آمد. دادههای این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرمافزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.یافتهها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفهای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفهای معلمان طراحی شد.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزشوپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه میتوانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفهای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارتهای مختلف مجهز میکند.