ناصر کمالی پور؛ سامره شجاعی؛ روح اله سمیعی؛ فریدون آزما
چکیده
هدف: هدف این تحقیق ارائه الگوی پنهان سازی دانش با تاکید به طردشدگی درسازمان تامین اجتماعی استانهای شمال کشور بود.روش: روش تحقیق آمیخته (کمی –کیفی ) و ابزار گردآوری در این تحقیق پرسشنامه ی برگرفته از نظر خبرگان (اساتید دانشگاهی و کارشناسان تامین اجتماعی ) بود. کل جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان تامین اجتماعی حدود ۱۲۸۹نفر بود ، که ...
بیشتر
هدف: هدف این تحقیق ارائه الگوی پنهان سازی دانش با تاکید به طردشدگی درسازمان تامین اجتماعی استانهای شمال کشور بود.روش: روش تحقیق آمیخته (کمی –کیفی ) و ابزار گردآوری در این تحقیق پرسشنامه ی برگرفته از نظر خبرگان (اساتید دانشگاهی و کارشناسان تامین اجتماعی ) بود. کل جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان تامین اجتماعی حدود ۱۲۸۹نفر بود ، که براساس فرمول کرجسی –مورگان 29۶ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد ند. برای شناسایی مولفه ها از روش دلفی فازی، برای میزان تاثیر متغیرهای تحقیق ازتحلیل عاملی تاییدی و نرم افزار smart.PLS استفاده شد.یافته ها: پس از شناسایی مؤلفههای پنهان سازی دانش و طردشدگی در سازمان تأمین اجتماعی و انجام مراحل تحقیق، روابط درونی بین متغیرها بیانگر این بود که طردشدگی محل کار متغیر مستقل (تأثیرگذار) و پنهان سازی دانش متغیر وابسته (تأثیرپذیر) بود؛ و در این مدل ضعیف بودن کار تیمی، بالا بودن میزان تنش شغلی و سطح انگیزش شغلی به ترتیب مؤثرترین شاخصهای علی بود و عدم مشارکت، سازمانی، پیچیدگی دانش و منحصربهفرد بودن دانش در سازمان تأمین اجتماعی استانهای شمال کشور به ترتیب مهمترین شاخصهای معلول بودند، درنهایت برای اعتبار و برازش مدل از شاخص اشتراک و افزونگی استفاده که مقادیر مثبت شاخصها نشانگر کیفیت مناسب و اعتبار مدل بود.نتیجه گیری: نتایج نشان داد متغیرهای شناسایی شده طردشدگی محل کار بر پنهان سازی دانش تاثیر دارد. در سال های اخیر، انتقال و تعمیم دانش سازمانی در میان کارکنان که موجب هم افزایی کارکردی سازمان ها میشود، از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است.
روانشناسی
فریبا فرمانبر؛ علیرضا ماردپور؛ محمد ملکزاده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر شیراز در سال 1401 انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون -پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر شیراز در سال 1401 انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون -پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز تشکیل دادند که از بین آنها، 50 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرحواره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990)، تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، ذهنیسازی (فوناگی، 1991) و حساسیت به طرد (داونی و فلدمن، 1996) بودند.یافتهها: تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرحواره درمانی بر مولفههای دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرحواره درمانی بر تمایزیافتگی خود و مولفههای (واکنش پذیری عاطفی، جایگاه من، عدم گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران) در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرحواره درمانی بر ذهنیسازی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. نتایج نشان داد آموزش طرحواره درمانی بر حساسیت به طرد در افراد مبتلا به اختلل شخصیت مرزی تاثیر دارد. بدین صورت که این درمان توانسته تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش و ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد را کاهش دهدنتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت افزایش تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی و کاهش ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
علوم اجتماعی
تقی عاشوری؛ مرتضی دوستی؛ سعید تابش
چکیده
هدف: امروزه بحث توسعه فرصتهای کارآفرینانه در همه رشتهها از جمله ورزش مورد تاکید است. بنابراین، هدف این مطالعه مدلسازی شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرصتهای کارآفرینانه ورزشی در حوزه آموزش و پژوهش ورزشی بود.روششناسی:روش پژوهش از نظر راهبرد آﻣﯿﺨﺘﻪ با طرح اکتشافی- متوالی و هدف کاربردی- توسعهایمیباشد.که بامصاحبههاینیمهساختاریافته ...
بیشتر
هدف: امروزه بحث توسعه فرصتهای کارآفرینانه در همه رشتهها از جمله ورزش مورد تاکید است. بنابراین، هدف این مطالعه مدلسازی شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرصتهای کارآفرینانه ورزشی در حوزه آموزش و پژوهش ورزشی بود.روششناسی:روش پژوهش از نظر راهبرد آﻣﯿﺨﺘﻪ با طرح اکتشافی- متوالی و هدف کاربردی- توسعهایمیباشد.که بامصاحبههاینیمهساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری و اجماع دربخش کیفی: 40 نفر از خبرگان دانشگاهی، کارآفرینان و مدیران ورزشی با نمونهگیریهدفمند نظری مشارکت داشتند.در بخش کمّی: با نمونهگیری تصادفی 164 نفر از کارآفرینان ورزشی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی مدیریتورزشی، انتخاب شدند. ابزار پژوهشمصاحبههای نیمهساختاریافتهو ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪی محققساخته در مقیاس5 ارزشی لیکرت جهت تعیین اﻫﻤﯿﺖمقولهها و برازش مدلبود که رواییابزار توسط اعضای گروه دلفیو پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. تجزیه و تحلیلدادهها به روش حداقل مربعات جزئی با نرمافزار آماری واریانسمحور «Smart PLS(3)» انجام ﺷﺪ.یافتهها: یافتههای تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که فرصتهای کارآفرینانه ورزشی در حوزه آموزش و پژوهش ورزشی دارای 52 گویه در 8 عامل محیط کسبوکار کارآفرینانه، هوشیاری کارآفرینانه، آموزش کارآفرینانه، پژوهش کارآفرینانه، بازاریابی کارآفرینانه، زیرساختهای آموزشی و پژوهشی کارآفرینانه، عوامل فردی و شبکههای اجتماعی بود که بار عاملی، روایی همگرا با روش میانگین واریانس استخراجشده و پایایی برای همه آنها بالاتر از 70/0 محاسبه شد. همچنین، مدل شناسایی عوامل موثر بر توسعه فرصتهای کارآفرینانه ورزشی در حوزه آموزش و پژوهش ورزشی برازش مناسبی داشت و مدل مذکور بر هر یک از هشت عامل مذکور اثر مثبت و معناداری داشت (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: نتایج حاکی از هشت عامل مهم و موثر برای توسعه فرصتهای کارآفرینانه ورزشی در حوزه آموزش و پژوهش ورزشی بود. بنابراین، برای بهبود فرصتهای کارآفرینانه ورزشی در حوزه آموزش و پژوهش ورزشی میتوان شرایط را برای بهبود و ارتقای محیط کسبوکار کارآفرینانه، هوشیاری کارآفرینانه، آموزش کارآفرینانه، پژوهش کارآفرینانه، بازاریابی کارآفرینانه، زیرساختهای آموزشی و پژوهشی کارآفرینانه، عوامل فردی و شبکههای اجتماعی فراهم آورد.
نجیب زنگی؛ محمود رضا مستقیمی؛ سامره شجاعی؛ فریدون آزما
چکیده
هدف: تحقیق حاضر با هدف توسعه مدل نگرش کارآفرینانه در بخش دولتی می باشد.روش: تحقیق حاضر از نظر هدف بنیادی و رویکرد کاربردی دارد و روش تحقیق آمیخته است و برای شناسایی شاخص های نگرش کارآفرینانه از الگوی تحلیل محتوا (کیفی) استفاده شد، و روابط بین متغییرهای تحقیق و ارزش آنرا از روش معادلات ساختاری بدست آمد. جامعه آماری بخش کیفی شامل خبرگان ...
بیشتر
هدف: تحقیق حاضر با هدف توسعه مدل نگرش کارآفرینانه در بخش دولتی می باشد.روش: تحقیق حاضر از نظر هدف بنیادی و رویکرد کاربردی دارد و روش تحقیق آمیخته است و برای شناسایی شاخص های نگرش کارآفرینانه از الگوی تحلیل محتوا (کیفی) استفاده شد، و روابط بین متغییرهای تحقیق و ارزش آنرا از روش معادلات ساختاری بدست آمد. جامعه آماری بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید دانشگاه در حوزه کارآفرینی دولتی در ایران می باشند و روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع روش نمونه گیری گلوله برفی می باشد، بدین صورت که جمع آوری داده تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه پیدا کرد که تعداد آن 18 نفر می باشند و همچنین جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران و کارکنان سازمان های آموزش و پرورش کشور می باشند و روش نمونه گیری در این بخش از نوع تصادفی ساده می باشد که تعداد حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 313 نفر می باشد. روش و ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی بصورت مصاحبه نیمه ساختار و در بخش کمی بصورت پرسشنامه محقق ساخته می باشد. با استفاده از نرم افزار لیزرل مدل تحقیق سنجش و برازش شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل تحقیق برای ضرایب تی بالای 96/1± تا 58/2± در سطح 05/0 معنی دار می باشند و ضرایب تی بالاتر از 58/2± در سطح 01/0 معنی دار هستند. ضرایب مسیر و واریانس تبیین شده متغیرهای تحقیق و شاخص های برازش بدست آمده برای مدل آزمون شده نشان می دهد که شاخص RMSEA در مدل برآورد شده با میزان ۰۶۴/0 از سطح قابل قبولی برخوردار بوده و دیگر شاخص برازش مانند CFI، GFI، NFI، و AGFI به ترتیب برابر با 97/0، ۹۴/0، ۹۵/0 و ۹۲/0 همگی در سطح مناسبی هستند.نتیجه گیری: بنابراین مشخصه های نکویی برازش نشان میدهد دادههای این پژوهش با ساختار عاملی این مدل برازش مناسبی دارد.
زهرا شاهرودی؛ روح الله سمیعی؛ محمدباقر گرجی
چکیده
هدف: هدف این پژوهش طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی و با رویکرد نظریه دادهبنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان رشتههای مدیریت آموزشی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی آموزشوپرورش استان گلستان در ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی و با رویکرد نظریه دادهبنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان رشتههای مدیریت آموزشی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی آموزشوپرورش استان گلستان در سال تحصیلی 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 20 نفر برآورد که با توجه به ملاکهای ورود به مطالعه با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. دادهها با مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه استراوس و کوربین (1998) در نرمافزار NVivo تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش دارای 87 مفهوم و 20 مقوله فرعی در 6 مقوله اصلی شامل راهبردهای ضعیف سازمان (شرایط علی)، اصطکاک سازمانی (پدیده محوری)، فشارهای روانی در محیط کار (شرایط مداخلهگر)، عوامل درونسازمانی (شرایط زمینهای)، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی (کنشها) و تنبلی سازمانی (پیامدها) بود. راهبردهای ضعیف سازمان بهعنوان شرایط علی شامل ساختار سازمانی معیوب، ضعف در مدیریت منابع انسانی و ضعف در مدیریت استراتژیک، اصطکاک سازمانی بهعنوان پدیده محوری شامل بیخیالی کاری، وقتکشی کاری، نبود حس مسئولیت، حماقت عملکردی و ناهمگونی مدیریت نیروی کار، فشارهای روانی در محیط کار بهعنوان شرایط مداخلهگر شامل تمرکز کنترل و قدرت، فشار عصبی در محیط کار و بیاعتمادی در سازمان، عوامل درونسازمانی بهعنوان شرایط زمینهای شامل ضعف در ارزشیابی عملکرد، ناکارآمدی سیستم اداری، بیتوجهی به پیشرفت کاری کارکنان و نابرابری مالی و مادی، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی بهعنوان کنشها شامل رفتارهای ضدارزشی و سیاستزدگی و تنبلی سازمانی بهعنوان پیامدها شامل کاهش بهرهوری سازمانی، ناکارآمدی مدیریت سازمان و تمایل به ترک شغل بودند. در نهایت، الگوی اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش طراحی شد.بحث و نتیجهگیری: الگوی اصطکاک سازمانی پژوهش حاضر میتواند برای متخصصان و برنامهریزان آموزشوپروش بهعنوان الگویی مناسب جهت کاهش اصطکاک سازمانی از طریق مقولههای شناساییشده مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
ابراهیم کوکبی رحمان؛ داوود تقوایی؛ ذبیح پیرانی
چکیده
هدف: اختلال یادگیری خاص باعث مشکلات تحصیلی بسیاری در دانشآموزان میشود. در نتیجه، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص بود.روش شناسی: این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش ...
بیشتر
هدف: اختلال یادگیری خاص باعث مشکلات تحصیلی بسیاری در دانشآموزان میشود. در نتیجه، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص بود.روش شناسی: این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش دانشآموزان پسر ابتدایی دارای اختلال یادگیری خاص مراجعهکننده به هسته مشاوره آموزشوپرورش شهر همدان بودند. حجم نمونه 40 نفر در نظر گرفته شد که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش ده جلسه 60 دقیقهای تحت آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی پالینسار و براون (1981) قرار گرفت و گروه گواه در لیست انتظار برای آموزش ماند. دادهها با مقیاس انگیزش تحصیلی (هارتر، 1981)، پرسشنامه درگیری تحصیلی (زرنگ، 1391) و پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه (آینلی و بورک، 1992) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.یافتهها: نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی باعث افزایش هر سه متغیر انگیزش تحصیلی (001/0=, P14/33=F)، درگیری تحصیلی (004/0=, P54/9=F) و کیفیت زندگی در مدرسه (004/0=, P52/9=F) دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص شد.بحث و نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه میتوان از روش آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی برای بهبود متغیرهای تحصیلی از جمله انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه دانشآموزان با اختلال یادگیری خاص بهره برد.
علوم اجتماعی
صابر صالح نژاد بهرستاقی؛ سیده عصمت رسولی؛ لادن سلیمی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مسئولیت پذیری اخلاقی مبتنی بر آموزش های آنلاین برای نوجوانان انجام شد.روش: این پژوهش از نظر هدف، بنیادی-کاربردی؛ و از نظر دادههای اطلاعاتی، این پژوهش ترکیبی اکتشافی بود که ضمن عنایت به نظرات خبرگان تعلیم و تربیت، به بررسی ابعاد، مولفهها و شاخصهای متغییر های مورد نظر مبادرت ورزیده و با استفاده از روش ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مسئولیت پذیری اخلاقی مبتنی بر آموزش های آنلاین برای نوجوانان انجام شد.روش: این پژوهش از نظر هدف، بنیادی-کاربردی؛ و از نظر دادههای اطلاعاتی، این پژوهش ترکیبی اکتشافی بود که ضمن عنایت به نظرات خبرگان تعلیم و تربیت، به بررسی ابعاد، مولفهها و شاخصهای متغییر های مورد نظر مبادرت ورزیده و با استفاده از روش داده بنیاد نظامند و استفاده از الگوهای پیمایشی، در مراحل کیفی و کمی به گردآوری دادههای اطلاعات پژوهش پرداخت. جامعۀ آماری در بخش کیفی، شامل گروه اول، خبرگان آکادمیک: اساتید هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه فرهنگیان و مراکز تربیت معلم و گروه دوم، خبرگان سازمانی: مدیران، معاونین و کارشناسان آموزشی و پژوهشی ادارات آموزش و پرورش شهر تهران بودند. جهت تعیین نمونهها از روش نمونهگیری غیر احتمالی هدفمند استفاده شد که 20 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقاطع متوسطه (دوره دوم) شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. بر اساس فرمول کوکران، تعداد 383 نفر، با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده در بخش کیفی، مصاحبههای نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، از روش کتابخانهای و پرسشنامه محقق ساخته بودند. در بخش کمّی با توجه به سؤالهای پژوهش از روشهای آمار توصیفی استفاده شد و استنباطی (آزمونهایی نظیر تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای) از طریق نرمافزارهای Spss-V22 و Lisrel-V8.8 بهره گرفته شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مسئولیت پذیری اخلاقی شامل مولفههای نگرش اخلاقی در آموزش، رضایتمندی از آموزش، کنترل و پاسخگویی است. علاوه براین عوامل اثرگذار بر مسئولیت پذیری اخلاقی شامل فرهنگ، ساختار، معلم، برنامه درسی بودند. ارتقای کیفیت یادگیری، دگرگروی اخلاقی، به عنوان پیامدها معرفی شدند؛ سازوکارهای مدیریتی، فناورانه و رفتاری، بسترها شامل، محیطی، اجتماعی و آموزشی و موانع شامل موانع فناورانه و آموزشی به عنوان نتایج حاصل از پژوهش معرفی شدند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که از میان 101 شاخص (گویه) موجود، 18 مولفهی اصلی قابل شناسایی بود
مریم مومنی؛ حسن صائمی؛ علی اصغر بیانی؛ مریم صفری
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن بود.روش: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی و خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق استان گلستان در سال تحصیلی 400-1399 بودند. ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش بررسی بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن بود.روش: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی و خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق استان گلستان در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 27 سند مکتوب و 19 نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق بودند که طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل فیشبرداری از اسناد و متون و مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان بود. دادهها با روش تحلیل محتوا در نرمافزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که بسترهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل سه مقوله اصلی، پنج مقوله فرعی و 14 مفهوم بود که مقولههای اصلی شامل انسانی (با دو مقوله فرعی خودتنظیمی و برونتنظیمی)، اجتماعی (با دو مقوله فرعی بسترسازی محیطی و حمایت جامعه) و مدیریتی (با یک مقوله فرعی سابقه مدیریتی) بودند. همچنین، راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل چهار مقوله اصلی، هفت مقوله فرعی و 16 مفهوم بود که مقولههای اصلی شامل توسعه مدیریت (با دو مقوله فرعی فعالیتهای عمومی و فعالیتهای تخصصی)، پتانسیلهای فردی (با دو مقوله فرعی روانشناختی و انسانی)، محیطی و سیاسی (با دو مقوله فرعی دیدگاه جامعه و نگاه حاکمیتی) و اعتبارات (با یک مقوله فرعی سرمایهگذاری مالی) بودند.نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر و با استفاده از بسترهای و راهبردهای شناساییشده میتوان زمینه را برای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن فراهم کرد.
سمیه تفقدی زارع؛ محمد صادقی؛ علیرضا مظلوم رهنی
چکیده
از آغاز آفرینش و ایجاد اجتماعات بشری تا به امروز، خطرات بسیاری زندگی افراد را در معرض تهدید قرار داده است. برخی از این خطرات، چنان تأثیر اقتصادی به جا میگذارد و سطح معاش را به پایینترین حد خود میکشاند که سبب میشود دولتها در برابر قربانیان، احساس مسئولیت کرده و تلاش خود را در جهت مدیریت این خطرات، ساماندهی کنند. اعلام چنین ...
بیشتر
از آغاز آفرینش و ایجاد اجتماعات بشری تا به امروز، خطرات بسیاری زندگی افراد را در معرض تهدید قرار داده است. برخی از این خطرات، چنان تأثیر اقتصادی به جا میگذارد و سطح معاش را به پایینترین حد خود میکشاند که سبب میشود دولتها در برابر قربانیان، احساس مسئولیت کرده و تلاش خود را در جهت مدیریت این خطرات، ساماندهی کنند. اعلام چنین مسئولیتی از سوی دولتها و ایجاد بیمههای اجتماعی سبب میشود اینگونه خطرها، رنگ اجتماعی به خود گیرد. اگرچه مصادیق خطرهای اجتماعی که میتوان آنها را در سه دستة خطرهای ناشی از زندگی حرفهای، خطرهای جسمانی و خطرهای برآمده از تشکیل خانواده قرار داد، در بسیاری از نظامهای حقوقی شناسایی شدهاند اما مفهوم خطر اجتماعی همچنان مهجور مانده است. پذیرش تقابل خطر این ایده را مطرح می کند که هرگاه شخص به طور ضمنی یا صریح، خطر آسیب وارده از جانب دیگری را بپذیرد، به علت زیان وارده نمی تواند از فاعل زیان مطالبه خسارت کند. تقابل خطر یک عمل حقوقی یک جانبه است که بر قابلیت انتساب تقصیر به خوانده اثر میگذارد و رافع تقصیر یا مانع ضمان است. در حقوق ایران نظریه تقابل خطر پذیرفته نشده است ولی در اجتماع این نظریه بسیار کاربرد دارد.
بهزاد شوقی؛ اکبر محمدی؛ علیرضا پیرخائفی
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف، نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشجویان دانشگاه-های آزاد استان تهران در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 380 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف، نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشجویان دانشگاه-های آزاد استان تهران در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 380 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، تواناییهای شناختی (نجاتی، 1392) و ذهن آگاهی (ریان و براون، 2003) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها از از مدلیابی معادلات ساختاری با نرمافزارهای SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافتهها نشان داد، توانایی-های شناختی اثر مستقیم بر خردمندی دانشجویان داشته است؛ تأثیر تواناییهای شناختی بر خردمندی به صورت مستقیم برابر (33/11 = t و 73/0=β) و به صورت غیرمستقیم تواناییهای شناختی بر خردمندی دانشجویان به واسطه ذهن آگاهی با 95 درصد اطمینان تأییدشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها نتایج نشان می دهد با افزایش متغیرهای توانایی های شناختی و ذهن آگاهی می توان افزایش خرد در دانشجویان را انتظار داشت.
معصومه اکبری؛ شهلا فرهادی ورمز آبادی؛ محمود میدانی؛ آزاده برزگران؛ شهین عبدالمالکی
چکیده
هدف: بررسی نیازهای آموزشی گروههای مختلف همواره به شناخت بهتر وضعیت موجود و داشتن چشماندازی مناسب به آینده کمک میکند. بنابراین، هدف این پژوهش، مطالعه نیازهای آموزشی مدیران مدارس ابتدایی بر اساس شایستگیهای حرفهای بود.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش مدیران مدارس ...
بیشتر
هدف: بررسی نیازهای آموزشی گروههای مختلف همواره به شناخت بهتر وضعیت موجود و داشتن چشماندازی مناسب به آینده کمک میکند. بنابراین، هدف این پژوهش، مطالعه نیازهای آموزشی مدیران مدارس ابتدایی بر اساس شایستگیهای حرفهای بود.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش مدیران مدارس ابتدایی دولتی استان البرز در سال تحصیلی 97-1396 به تعداد 584 نفر (381 زن و 203 مرد) بودند. نمونه پژوهش 231 مدیر بود که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه نیازهای آموزشی مدیران مبتنی بر شایستگیهای حرفهای با 89 گویه بود که توسط پژوهشگران مطالعه حاضر طراحی شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون خیدو در نرمافزار SPSS-19 استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد که برای نیازهای آموزشی مدیران مدارس ابتدایی بر اساس شایستگیهای حرفهای 8 عامل تخصص مدیریت، آگاهی از مهارتهای معلمی، مهارتهای ادراکی- انسانی، مهارتهای هنری، مهارتهای اخلاقی- اجتماعی، مهارتهای فنی، مهارتهای انگیزشی و آگاهی از استانداردهای فضای کالبدی مدارس شناسایی و بار عاملی همه گویهها بالاتر از 40/0 بود. همچنین، بار عاملی همه عاملها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراجشده همه عاملها بالاتر از 60/0 و پایایی همه عاملها با روشهای آلفای کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 80/0 و پایایی کل ابزار با روش آلفای کرونباخ 91/0 برآورد شد. علاوه بر آن، از نظر مدیران مدارس ابتدایی بین مقدار مشاهدهشده و مقدار موردانتظار در هر 8 نیاز شناساییشده (تخصص مدیریت، آگاهی از مهارتهای معلمی، مهارتهای ادراکی- انسانی، مهارتهای هنری، مهارتهای اخلاقی- اجتماعی، مهارتهای فنی، مهارتهای انگیزشی و آگاهی از استانداردهای فضای کالبدی مدارس) تفاوت معناداری وجود داشت (05/0P
نوشا هژبرنژاد؛ امیرحسین محمودی؛ فاطمه حمیدی فر؛ محمدنقی ایمانی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 287-298
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفههای راهبردی- بومی مؤثر بر مدیریت استعداد کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه مدیریت استعداد بودند که بعد از انجام مصاحبه 13 اشباع نظری صورت گرفت. در ضمن مصاحبههای نیمه ساختار یافته با خبرگان دانشگاهها ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفههای راهبردی- بومی مؤثر بر مدیریت استعداد کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه مدیریت استعداد بودند که بعد از انجام مصاحبه 13 اشباع نظری صورت گرفت. در ضمن مصاحبههای نیمه ساختار یافته با خبرگان دانشگاهها در سال 139۸ به صورت کدهای توصیفی، تفسیری و انتخابی انجام شد و تعیین روایی از دو طریق انجام شد: 1- توسط 4 خبره سؤالات مصاحبه برازش شد 2- فرایند مصاحبه توسط دو همکار بررسی شد برای تعیین پایایی از فرمول کوپای کوهن (0.533 ) بدست آمد که نشان از پایایی بالا داشت. . برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعهی اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 ، برای شناسایی ابعاد و مؤلفهها استفاده شد. برای روش دلفی از نرم افزار SPSS25 استفاده شدیافتهها: با توجه به مصاحبههای انجام شده در نهایت در اینفرایند 385 کد اولیه استخراج گردید. با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه و طی چندین مرحله، در نهایت 11 مؤلفه اصلیکه مدیریت استعداد را تعریف میکنند به همراه 5 درون مایهاصلی(که بسیاری در بخش ادبیات پژوهش بدست آمده بودند) و در نهایت 67 شاخص و همچنین 4 بعد فرعی به عنوان ابعاد فیلترینگ(صافی) و برای آنها 8 مؤلفه که هر کدام را تعریف میکنندبحث و نتیجهگیری: نتایج نشان داد که (بعد نظام جدب استعداد، نظام ارتقاء استعداد، نظام حفظ استعداد، نظام توسعه و آموزش و نظام ارزیابی و کشف استعداد) به عنوان ابعاد اصلی مدیریت استعدادشناسایی شد و همچنین در 2 راند دلفی مؤلفههای مورد ارزیابی برای تعیین روایی و پایایی قرار گرفت که در راند اول 23 شاخص حذف و در راند دوم 44 شاخص نهایی با ضریب کندال 0.654 مورد تأیید قرار گرفت.
رباب موسوی؛ علیرضا محمدی نژاد گنجی؛ محمد نقی ایمانی
چکیده
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخصهای بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 20 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در ...
بیشتر
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخصهای بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 20 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران، معاونان، اساتید و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 821 نفر طبق فرمول کوکران با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته بودند که شاخصهای روانسنجی شامل روایی و پایایی آنها تأیید شد. دادههای حاصل از اجرای مصاحبه نیمهساختاریافته با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرمافزار MAXQDA-12 و دادههای حاصل از اجرای پرسشنامه محققساخته با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرمافزارهای SPSS-22 و Smart PLS-2 تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخصهای بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 مولفه، 7 بعد و 3 مقوله بود. مقولههای آن شامل ساختار سازمانی مبتنی بر بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان (با 3 بعد دانشی، نگرشی و مهارتی)، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد سازمانی و اجتماعی) و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد اقتصادی و سازمانی) بودند. یافتههای بخش کمی نشان داد که ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان دارای 32 سوال در 8 بعد و 3 مقوله بود. مقولههای آن شامل پیچیدگی (با 3 بعد عمودی، افقی و جغرافیایی)، رسمیت (با 3 بعد انعطافپذیری، آزادی عمل و کنترل) و تمرکز (با 2 بعد تمرکزگرایی و عدم تمرکز) بودند که همه سوالها بار عاملی بالاتر از 60/0 داشتند. بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 34 سوال در 9 بعد و 3 مقوله بود. مقولههای آن شامل دانشی (با 3 بعد دانش شناختی، دانش موضوعی و دانش عملی)، نگرشی (با 3 بعد نگرش کارآفرینانه، نگرش بالندگی و نگرش اخلاقی) و مهارتی (با 3 بعد مهارت فردی، مهارت فنی و مهارت حرفهای) بودند که همه سوالها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. همچنین، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقولههای آن شامل سازمانی (با 3 بعد ساختاری، مدیریتی و قانونی) و اجتماعی (با 3 بعد مشارکت، نفع عمومی و مهارتآموزی) بودند که همه سوالها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. علاوه بر آن، موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 19 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقولههای آن شامل اقتصادی (با 3 بعد بودجه، اقتصادی و تجهیزاتی) و سازمانی (با 3 بعد برنامهریزی، سازماندهی و نظارت) بودند که همه سوالها بار عاملی بالاتر از 50/0 داشتند. الگوی هر یک از سازههای ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان، بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان در حالت ضرایب استاندارد و معناداری ترسیم شد.بحث و نتیجهگیری: الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخصهای بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان میتواند به متخصصان و برنامهریزان این دانشگاه جهت بهبود آن و ایجاد مزیت رقابتی کمک نماید.
روانشناسی
احمد کریمی دشتکی
چکیده
هدف: اشتیاق به مدرسه سبب بهبود سایر وضعیتهای تحصیلی میشود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری اشتیاق به مدرسه بر اساس فرهنگ مدرسه با نقش میانجی جو کلاس و خودپنداره تحصیلی دانشآموزان انجام شد.
روششناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشآموزان پایه ششم شهرستان ...
بیشتر
هدف: اشتیاق به مدرسه سبب بهبود سایر وضعیتهای تحصیلی میشود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری اشتیاق به مدرسه بر اساس فرهنگ مدرسه با نقش میانجی جو کلاس و خودپنداره تحصیلی دانشآموزان انجام شد.
روششناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشآموزان پایه ششم شهرستان بوشهر در سال تحصیلی 99-1398 بودند (4263 نفر) که 250 نفر آنها با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای اشتیاق به مدرسه (Wang et al, 2011)، جو کلاس (Fraser et al, 1993)، فرهنگ مدرسه (Higgins-D'Alessandro and Sadh, 1998) و خودپنداره تحصیلی (Chen and Thompson, 2003) بودند که روایی آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها بالاتر از 70/0 ارزیابی شد. دادهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-22 و AMOS-20 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای مدل ساختاری اشتیاق به مدرسه بر اساس جو کلاس، فرهنگ مدرسه و خودپنداره تحصیلی دانشآموزان حاکی از آن بود که مدل مذکور برازش مناسبی داشت. همچنین، فرهنگ مدرسه بر جو کلاس و خودپنداره تحصیلی اثر مستقیم و معنادار و جو کلاس و خودپنداره تحصیلی بر اشتیاق به مدرسه اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0>P). علاوه بر آن، فرهنگ مدرسه با نقش میانجی جو کلاس بر اشتیاق به مدرسه اثر غیرمستقیم و معنادار و فرهنگ مدرسه با نقش میانجی خودپنداره تحصیلی بر اشتیاق به مدرسه اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (001/0>P).
بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش مستقیم و موثر فرهنگ مدرسه بر اشتیاق به مدرسه و نقش غیرمستقیم و موثر فرهنگ مدرسه با میانجی جو کلاس و خودپنداره تحصیلی بر اشتیاق به مدرسه بود. بنابراین، برای افزایش اشتیاق به مدرسه میتوان زمینه را برای بهبود فرهنگ مدرسه، جو کلاس و خودپنداره تحصیلی دانشآموزان فراهم کرد.
روانشناسی
محدثه نعمتی؛ آرزو شمالی اسکویی؛ هایده صابری
چکیده
هدف: اهمالکاری تحصیلی باعث افت عملکردهای تحصیلی میشود و باید بهدنبال راهکارهایی برای کاهش آن بود. در نتیجه، این مطالعه با هدف ارائه مدل اهمالکاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری خودگردان و سبکهای تربیتی والدین با نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد.
روششناسی: طرح پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر ...
بیشتر
هدف: اهمالکاری تحصیلی باعث افت عملکردهای تحصیلی میشود و باید بهدنبال راهکارهایی برای کاهش آن بود. در نتیجه، این مطالعه با هدف ارائه مدل اهمالکاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری خودگردان و سبکهای تربیتی والدین با نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد.
روششناسی: طرح پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 02-1401 بودند که از میان 23552 دانشآموز، تعداد 400 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای اهمالکاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، راهبردهای یادگیری خودگردان (پینتریچ و دیگروت، 1990)، سبکهای تربیتی والدین (بامریند، 1991) و خودکارآمدی تحصیلی (جینکس و مورگان، 1999) استفاده شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای ضرایب همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل اهمالکاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری خودگردان و سبکهای تربیتی والدین با نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی برازش خوبی داشت. همچنین، راهبردهای یادگیری خودگردان (شناختی و فراشناختی) بر خودکارآمدی و اهمالکاری تحصیلی بهصورت مستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر اهمالکاری تحصیلی بهصورت غیرمستقیم تاثیر معنادار داشتند (05/0>P). علاوه بر آن، سبکهای تربیتی والدین (مقتدر، مستبد و سهلگیر) بر خودکارآمدی و اهمالکاری تحصیلی بهصورت مستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر اهمالکاری تحصیلی بهصورت غیرمستقیم تاثیر معنادار داشتند (05/0>P).
بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان اظهار داشت هر چقدر فرد راهبردهای یادگیری خودگردان، سبک تربیتی مقتدر و خودکارآمدی تحصیلی بیشتر و سبکهای تربیتی سهلگیر و مستبد کمتری داشته باشد، میزان اهمالکاری تحصیلی کمتر خواهد شد.
روانشناسی
شهریار عبدالملکی؛ ذبیح پیرانی؛ فیروزه زنگنه
چکیده
هدف: خودتنظیمی نقش موثری در سایر عملکردهای تحصیلی دانشآموزان دارد و میتواند سبب موفقیت تحصیلی آنان گردد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجیگری اشتیاق تحصیلی بود.
روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی ...
بیشتر
هدف: خودتنظیمی نقش موثری در سایر عملکردهای تحصیلی دانشآموزان دارد و میتواند سبب موفقیت تحصیلی آنان گردد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجیگری اشتیاق تحصیلی بود.
روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر دانشآموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 400-1399 و حدود 4000 نفر بودند. نمونههای این مطالعه 420 نفر بودند که با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و به پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی (Savari and Arabzade, 2013)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (Gagne, 2003)، مقیاس تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی خانواده (Koerner and Fitzpatrick, 2002) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Schaufeli et al., 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-20 و Smart-PLS-3 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجیگری اشتیاق تحصیلی در دانشآموزان برازش مناسبی داشت. دیگر یافتهها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفتوشنود و همنوایی بر اشتیاق تحصیلی دانشآموزان اثر مستقیم و معنادار و نیازهای بنیادین روانشناختی، الگوهای ارتباطی گفتوشنود و همنوایی و اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی آنان اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). افزون بر آن، نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفتوشنود و همنوایی با میانجیگری اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی تحصیلی دانشآموزان اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P).
بحث و نتیجهگیری: طبق نتایج پژوهش حاضر برای بهبود خودتنظیمی دانشآموزان میتوان نیازهای بنیادین روانشناختی آنان را تأمین و میزان الگوهای ارتباطی و اشتیاق تحصیلی آنها را از طریق کارگاههای آموزشی ارتقاء بخشید.
روانشناسی
گلچهره لهراسبی نیچکوهی؛ میترا صدوقی؛ حسینعلی تقی پور؛ اسماعیل کاظم پور
چکیده
هدف: نوآوری رفتاری در سازمان میتواند نقش مهمی در ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی برای سازمان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه بکارگیری استراتژیهای منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی مدیر کل ...
بیشتر
هدف: نوآوری رفتاری در سازمان میتواند نقش مهمی در ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی برای سازمان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه بکارگیری استراتژیهای منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی مدیر کل سازمان کودکان استثنایی شهر تهران، روسای سازمان کودکان استثنایی در استانهای مازندران و گیلان و مدیران ستادی سازمان کودکان استثنایی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 14 نفر با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی کارشناسان سازمان کودکان استثنایی شهر تهران و مدیران مدارس کودکان استثنایی استانهای مازندران و گیلان بودند که طبق فرمول کوکران 340 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحیه نیمهساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محققساخته بود که شاخصهای روانسنجی آنها تایید شد. تحلیل دادهها در بخش کیفی با روش تحلیل مضمون در نرمافزار MAXQDA-12 و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-22 و Smart PLS-3 انجام شد.یافتهها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که برای مدل نوآوری رفتاری و استراتژیهای منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی 54 مولفه در 14 مقوله صداقت رفتاری، مثبتاندیشی در رفتار، توانمندسازی، فرهنگ خودکنترلی، خودکارآمدی نوآورانه، اعتمادآفرینی، مدیریت مشارکتی، مشارکتپذیری، تفکر بههنگام، رضایت شغلی، عدالت سازمانی، فرهنگ ارتباطات سازمانی، فضای سالم رقابتجویی و ارزیابی عینی منابع شناسایی شد. همچنین، یافتههای بخش کمی نشان داد که بار عاملی و روایی همگرای همه مقولهها بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 بهدست آمد. علاوه بر آن، شاخصهای برازش مدل نوآوری رفتاری و استراتژیهای منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی حاکی از برازش مناسب آن بود و اثر مدل بر همه مقولهها معنادار بود (05/0P<).بحث و نتیجهگیری: مدل نوآوری رفتاری و استراتژیهای منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی دارای شاخصهای روانسنجی مناسبی بود و متخصصان و برنامهریزان سازمان کودکان استثنایی برای ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی میتوانند از آن بهرهبرداری کنند.
علوم اجتماعی
حیدر مظفری؛ فریبا شایگان؛ علی محبی
چکیده
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحبنظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند ...
بیشتر
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحبنظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. دادههای بخش کیفی با مصاحبه نیمهساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محققساخته جمعآوری شدند. برای تحلیل دادههای بخش کیفی از روش کدگذاری در نرمافزار MAXQDA-12 و برای تحلیل دادههای بخش کمّی از روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافتهها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینهای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامهریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافتههای بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینهای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینهای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجهگیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی طراحیشده در پژوهش حاضر میتواند به متخصصان و برنامهریزان حوزه تعلیموتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانشآموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
روانشناسی
دانیال پورهاشمی؛ فرشته کردستانی؛ لطف اله عباسی سروک
چکیده
هدف: هدف اصلی این مقاله طراحی الگوی ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران است. روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعۀ اسنادی، از روش گرندد تئوری، برای شناسایی عوامل موثر بر ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی این مقاله طراحی الگوی ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران است. روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعۀ اسنادی، از روش گرندد تئوری، برای شناسایی عوامل موثر بر ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه خبرگان در حوزه مدیریت آموزشی و آموزش عالی و مدیریت منابع انسانی بودند تا اشباع نظری 17 مصاحبه صورت گرفت. و تمام مصاحبه ها بین 45 تا 75 دقیقه به طول انجامید. مصاحبه های نیمه ساختار یافته با خبرگان در سال 1401 به صورت پرسشنامه ای با 84 شاخص و 32 مولفه و 7 بُعد انجام شده و برای تعیین وضعیت موجود ابعاد از آزمون تی تک نمونه و برای طراحی الگو از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها: در وضعیت موجود بعد محتوایی با عدد تی 3.8 نسبت به ابعاد دیگر از وضعیت بهتری برخوردار است و در نهایت برای اعتباریابی الگو از 5 عامل فلسفه و اهداف، نظریه های حمایت کننده، مراحل اجرایی، ارزیابی و بازخورد و سازوکار ارتقاء استفاده شد که نشان دادند الگو از اعتبار کافی برخوردار است.نتیجه گیری: همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون و مدل خروجی نشان میدهد بالاترین سطح همبستگی بین بعد مقوله اصلی و پیامدها می باشد. از طرفی ضریب تاثیر بین متغیرها نیز مشخص نمود که ضریب تاثیر شرایط مقوله اصلی بر پیامدها با ضریب (0.860) بیشترین تاثیر را نسبت به روابط دیگر متغیرها دارد.
عفت اصلانی؛ رضا والا؛ فتاح ناظم
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 14 نفر بر اساس روش اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 14 نفر بر اساس روش اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی شامل کلیه معلمان متوسطه دوم درس برنامهریزی و کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 (266 نفر) بودند که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و گرجسی 154 نفر تعیین و به صورت روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود و در بخش کمّی پرسشنامهای محقق ساخته بر اساس یافتههای بخش کیفی بود. برای اعتبار دادههای کیفی از استراتژی کدگذاری مجدد و پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری 86/0 حاصل شد. برای اعتبار یافتههای کمّی نیز از روایی صوری و پایایی با روش آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. برای تحلیل دادهها نیز در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرمافزارMaxquda18 و در بخش کمّی از روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزار Smart Pls3 استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد 56 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی (دانش کارآفرینی، نگرش کارآفرینی، مهارتهای کارآفرینی و توانایی کارآفرینی) برای کارآفرینی وجود داشت. نتایج تحلیل عاملی نیز نشان داد عامل اول یعنی ایجاد دانش کارآفرینی دارای بارعاملی 884/0، عامل دوم نگرش کارآفرینی 891/0، عامل سوم مهارتهای کارآفرینی 911/0 و عامل چهارم توانایی کارآفرینی 927/0 بودند. همچنین هر چهار عامل توانستند حدود 95/0 کل واریانس برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی را تبیین کنند. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که برنامه درسی بر نگرش و دانش کارآفرینی دارای مثبت و اثر معناداری بود، همچنین برنامه درسی بر متغیرهای مهارتها و توانایی نیز دارای اثر مثبت و معناداری بودند (05/0>P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، یک برنامه درسی مطلوب باید به عوامل دانشی، مهارتی، نگرشی و توانایی توجه نماید و برنامهریزان نظام درسی باید در طراحی برنامه درسی کتاب کارآفرینی، توجه بیشتری به "ایجاد توانایی کارآفرینی" و "مهارتهای کارآفرینی" دانشآموزان داشته باشند.
روانشناسی
علی پورفلاحتی؛ مجید ضرغام حاجبی؛ علیرضا آقایوسفی؛ محمد حسین ضرغامی
چکیده
هدف: هدف از انجام این مطالعه، سنجش اعتبار سازهای شجاعت تحصیلی اصیل بود که پژوهش های گذشته به آن چندان توجهی نداشتند و این ابزار در دانشجویان و دانشآموختگان نظام آموزش عالی ایران اعتبارسنجی شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همۀ دانشجویان و دانشآموختگان دورههای مختلف تحصیلی وزارت ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام این مطالعه، سنجش اعتبار سازهای شجاعت تحصیلی اصیل بود که پژوهش های گذشته به آن چندان توجهی نداشتند و این ابزار در دانشجویان و دانشآموختگان نظام آموزش عالی ایران اعتبارسنجی شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همۀ دانشجویان و دانشآموختگان دورههای مختلف تحصیلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور در 6 استان از مناطق سهگانه شمالی، میانی و جنوبی در سالهای 1390 تا 1399 بودند. حجم نمونه مورد پژوهش بر اساس رویههای پنجگانۀ سازۀ مذکور، به ازاء حداقل 100 نفر برای هر رویه، در نهایت با توجه به کفایت حجم نمونه 636 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه پژوهشگرساخته شجاعت تحصیلی اصیل با 23 حالت واقعی نهایی بود که شاخصهای روانسنجی آن بررسی شد. دادهها با روش مقیاسگذاری چندبعدی متقارن رتبهای تحلیل و اعتباریابی شدند. مختصات مورد استفاده برای تشکیل ماتریس فاصله نقاط بهصورت مستقیم از خروجی تحلیل شبکهای تحت الگوریتم lwmds گرفته شد.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس نظر متخصصان و خبرگان در سازه شجاعت تحصیلی اصیل، تعداد 9 حالت که با واقعیات عینی بیرونی و منطق عقلانی سازگار نبودند، از پرسشنامۀ نهایی حذف و در نهایت 23 حالت از 32 حالت ممکن برای آن حفظ شد. این ابزار دارای پنج رویه دو سطحی شامل رویههای هدف (با دو سطح یادگیری عملکردی و یادگیری تسلطی)، کنش نهان شناختی (با دو سطح بدون ذهنآگاهی/ ارزیابی غیرواقعی و ذهنآگاهانه/ ارزیابی واقعی)، کنش آشکار عاطفی- عملکردی (با دو سطح بزدلانه و دلیرانه)، استمرار پاسخ (با دو سطح عدم تداوم پاسخ و استمرار پاسخ) و اصالت پاسخ (با دو سطح غیراصیل/ عدم یکپارچگی رفتار و اصیل/ یکپارچگی رفتار) بود که روایی آن با نظر خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آن با حمایت مدل سه بعدی انتخابی از تمامی رویههای تعریف اکتشافی سازه شجاعت تحصیلی اصیل، پس از برازش کامل مدل مذکور با دادههای تجربی حاصل از گویههای پرسشنامه و عضویت هر نقطه به یکی از سطوح رویههای پنجگانه تایید شد.بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اعتبار مناسب سازه شجاعت تحصیلی اصیل در نمونه مورد مطالعه بود. بنابراین، به نظر می رسد این ابزار میتواند مبنای سنجش شجاعت تحصیلی اصیل یادگیرندگان توسط متخصصان و پژوهشگران بهویژه در زمینۀ علوم تربیتی قرار گیرد.
علوم اجتماعی
فاطمه رادپور؛ بهزاد فرخ سرشت؛ داود کیاکجوری؛ حسینعلی تقی پور
چکیده
هدف: مهارتهای ارتباطی مدیران یکی از مهمترین عوامل استمرار موفقیت در هر سازمانی است و برای این منظور شناخت ویژگیهای شخصیتی مدیران برای ارتقای مهارتهای ارتباطی آنان مهم و ضروری میباشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی ابعاد شخصیتی موثر بر میزان مهارتهای ارتباطی مدیران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از ...
بیشتر
هدف: مهارتهای ارتباطی مدیران یکی از مهمترین عوامل استمرار موفقیت در هر سازمانی است و برای این منظور شناخت ویژگیهای شخصیتی مدیران برای ارتقای مهارتهای ارتباطی آنان مهم و ضروری میباشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی ابعاد شخصیتی موثر بر میزان مهارتهای ارتباطی مدیران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش مدیران و معاونین شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران بودند که حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 191 نفر تعیین، اما 210 پرسشنامه بین مدیران و معاونین توزیع شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محققساخته ابعاد شخصیتی مدیران (35 سوال) و پرسشنامه مهارتهای ارتباطی مدیران (18 سوال) بودند. دادهها با روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS و Amos تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که تعداد 10 پرسشنامه به دلیل ناقصبودن از تحلیلها حذف شدند و تحلیلها برای 200 نفر انجام شد. یافتههای تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که تعداد 9 سوال به دلیل بار عاملی کم از پرسشنامه ابعاد شخصیتی مدیران حذف و فرم نهایی 26 سوال در 6 مولفه صداقت، برونگرایی، وجدان کاری، انعطافپذیری، سازگاری و مسئولیتپذیری داشت و این شش مولفه توانستند 37/80 درصد از واریانس کل را تبیین کنند. همچنین، میزان بار عاملی هر شش مولفه بالاتر از 70/0 و میزان میانگین واریانس استخراجشده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی آلفای کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 بهدست آمد. علاوه بر آن، الگوی ابعاد شخصیتی موثر بر میزان مهارتهای ارتباطی مدیران برازش مناسبی داشت و در الگوی مذکور هر شش مولفه صداقت، برونگرایی، وجدان کاری، انعطافپذیری، سازگاری و مسئولیتپذیری بر مهارتهای ارتباطی مدیران اثر مستقیم و معنیدار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از تاثیر هر شش مولفه صداقت، برونگرایی، وجدان کاری، انعطافپذیری، سازگاری و مسئولیتپذیری بر مهارتهای ارتباطی مدیران بود. بنابراین، برای بهبود مهارتهای ارتباطی مدیران میتوان از طریق بهبود شرایط کاری و کارگاههای آموزشی زمینه را برای افزایش و ارتقای ابعاد شخصیتی مدیران فراهم نمود.
علوم اجتماعی
شراره رضاپور؛ کیومرث نیازآذری؛ نگین جباری
چکیده
هدف: شیوع کووید-19 تقریباً بر همه جنبه های زندگی از جمله آموزش تأثیر گذاشته و فناوری تقریباً به طور کامل جایگزین محیط آموزشی و یادگیری حضوری مرسوم شده است. رایانش ابری به طور گسترده در آموزش، به ویژه در آموزش عالی، برای دسترسی آنلاین و به اشتراک گذاری منابع آموزشی، اطلاعات آموزشی، یادداشت ها، سخنرانی ها و ارزیابی های آکادمیک استفاده ...
بیشتر
هدف: شیوع کووید-19 تقریباً بر همه جنبه های زندگی از جمله آموزش تأثیر گذاشته و فناوری تقریباً به طور کامل جایگزین محیط آموزشی و یادگیری حضوری مرسوم شده است. رایانش ابری به طور گسترده در آموزش، به ویژه در آموزش عالی، برای دسترسی آنلاین و به اشتراک گذاری منابع آموزشی، اطلاعات آموزشی، یادداشت ها، سخنرانی ها و ارزیابی های آکادمیک استفاده می شود. بنابراین، این مطالعه به بررسی الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری پرداخت.روششناسی: این پژوهش از نوع کیفی است که با به کارگیری نظریه داده بنیاد انجام شد. محدوده مطالعات ادارات آموزش و پرورش استان گلستان و جامعه آماری پژوهش خبرگان آگاه به حوزه تحقیق بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت هدفمند و با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود که پس از 13 مصاحبه به اشباع نظری رسید. جهت تعیین روایی از معیار مقبولیت و جهت تعیین پایایی از روش توافق درونی با مقدار 4/76 درصد استفاده شد. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که 55 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی با رویکرد دادهبنیاد شناسایی شد؛ بهطوری که برای شرایط علّی یک مقوله اصلی توانمندسازی مدیران و معلمان آموزشوپرورش، برای شرایط زمینهای دو مقوله اصلی تقویت زیرساختهای یادگیری ابر در آموزش سازمانی و تشکیل انجمنهای یادگیری پشتیبان، برای شرایط مداخلهگر دو مقوله اصلی امنیت و اعتماد، برای پدیده محوری یک مقوله اصلی نظام مدیریت آموزشی، برای راهبردها دو مقوله اصلی توسعه نظام برنامهدرسی و استفاده از تکنولوژی خدمات ابری در زمینه آموزش الکترونیکی و برای پیامدها یک مقوله اصلی پیامدها شناسایی شد. در نهایت، الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری با رویکرد کیفی دادهبنیاد ترسیم شد.نتیجهگیری: الگوی پارادایمی پذیرش رایانش ابری در مؤسسات آموزشی با بسط نظریه آمادگی فناوری میتواند به متخصصان و برنامهریزان نظامهای آموزشی در بهبود شرایط آموزشی کمک نماید.
روانشناسی
مهناز پورجعفری شیرجوپشت؛ زهره شکیبایی؛ هاجر زارعی
چکیده
هدف: در تحقیق حاضر به ارائه مدل دستیاری آموزشی والدین به منظور توانمندسازی آموزشی مدارس به صورت آنلاین پرداخته شد. روش شناسی: تحقیق حاضر از لحاظ جهت گیری پژوهش جزو تحقیقات بنیادی بود. از نظر شیوه گردآوری داده ها، با رویکرد کیفی انجام در این پژوهش ابعاد مختلف دستیاری آموزشی والدین با استفاده از رویکرد کیفی، مقیاسهای عام دستهبندی ...
بیشتر
هدف: در تحقیق حاضر به ارائه مدل دستیاری آموزشی والدین به منظور توانمندسازی آموزشی مدارس به صورت آنلاین پرداخته شد. روش شناسی: تحقیق حاضر از لحاظ جهت گیری پژوهش جزو تحقیقات بنیادی بود. از نظر شیوه گردآوری داده ها، با رویکرد کیفی انجام در این پژوهش ابعاد مختلف دستیاری آموزشی والدین با استفاده از رویکرد کیفی، مقیاسهای عام دستهبندی شدند. در ادامه از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و نظرات 22 نفر به صورت هدفمند از خبرگان حوزه آموزش و پرورش در سطح استان مازندران جهت گردآوری دادهها استفاده شد. در مصاحبه 19 مشخص شد که اصل اشباع صورت گرفته است. برای تحلیل دادهها از رویکرد تحلیل مضمون و نرمافزار Maxqda استفاده گردید. یافتهها: مضامین فراگیر استخراج شده، دستیاری آموزشی والدین به منظور توانمندسازی آموزش آنلاین در مواقع بحرانی در 5 مقوله (توانمندی فردی، توانمندی تعامل اجتماعی، توانمندی تدریس، پشتیبانی فضای مجازی، پشتیبانی و ارزیابی و نظارت) و در 16 مضمون سازماندهنده، (مهارتها، شایستگیها، عوامل روانشناختی، ایجاد اعتماد، ایجاد هماهنگی، ایجاد ارتباط، توانمندی تکنیکی، توانمندی علمی، توانمندی مدیریتی، زیرساخت های سخت افزاری، زیرساخت های نرم افزاری، ارزیابی و نظارت بر دانش آموزان، ارزیابی و نظارت بر والدین، آموزش والدین، فرهنگ سازی دستیاری آموزشی والدین، شناسایی موانع و چالش ها) و 88 مضمون پایه تعیین و معرفی شدهاند.بحث و نتیجهگیری: اهمیت فرایند آموزش و یادگیری دانش آموزان بیشتر از قبل شده است. زیرا توانمندسازی مدارس یکی از ضروری ترین اقدامات و عامل نجات بخش در شرایط فعلی تلقی شده که می تواند موفقیت نظام آموزشی را تضمین نماید.
علوم اجتماعی
سیده خدیجه جمالی؛ سید موسی کافی؛ عباس ابوالقاسمی؛ بهمن اکبری
چکیده
هدف: کار اجباری برای کودکان دارای پیامدهای منفی شناختی، اجتماعی و عاطفی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو بر کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف کودکان کار انجام شد.روششناسی: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کار شهرستان رشت ...
بیشتر
هدف: کار اجباری برای کودکان دارای پیامدهای منفی شناختی، اجتماعی و عاطفی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو بر کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف کودکان کار انجام شد.روششناسی: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کار شهرستان رشت در سال 1400 بودند. تعداد 45 نفر از کودکان کار با روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعهکشی در سه گروه مساوی شامل گروههای آموزش تئوری انتخاب، آموزش فلسفه کندوکاو و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه تحت آموزش تئوری انتخاب و گروه آزمایش دوم 10 جلسه تحت آموزش فلسفه کندوکاو قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای کفایت اجتماعی (Felner, 2002) و جهتگیری هدف (Midgley et al., 1998) بودند و دادههای حاصل از آن با روشهای تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف تسلطی گرایشی، تسلطی اجتنابی و عملکردی گرایشی در کودکان کار شد (05/0P<)، اما در جهتگیری هدف عملکردی اجتنابی بین آنها تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). همچنین، بین گروههای آزمایش آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو از نظر هیچ یک از متغیرهای کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).نتیجهگیری: با توجه به نتایج برای بهبود کفایت اجتماعی و جهتگیری هدف کودکان کار میتوان از روشهای آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو استفاده کرد.