مهدی فلاح نوش آبادی؛ سیدمجتبی محمودزاده؛ عباس عباس پور؛ مهدی یزدان شناس
چکیده
هدف: برند کارفرما بهعنوان یک فعالیت راهبردی برای سازمانها نشاندهنده نحوه مدیریت سرمایه انسانی است. در نتیجه، این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی ابعاد و مولفههای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزشوپرورش با استفاده از روش تصمیمگیری چندشاخصه انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) ...
بیشتر
هدف: برند کارفرما بهعنوان یک فعالیت راهبردی برای سازمانها نشاندهنده نحوه مدیریت سرمایه انسانی است. در نتیجه، این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی ابعاد و مولفههای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزشوپرورش با استفاده از روش تصمیمگیری چندشاخصه انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی پژوهش اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای تهران و مدیران اجرایی و مشاورین وزارت آموزشوپرورش در سال 1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی پژوهش کارکنان وزارت آموزشوپرورش در سال 1399 به تعداد 872000 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 384 نفر آنها با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای با رعایت طبقات بر اساس نوع شغل آموزشی، اداری و خدماتی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محققساخته (28 گویهای) بود که روایی و پایایی آنها تایید شد. دادههای پژوهش در بخش کیفی با روش کدگذاری و در بخش کمی با روش تصمیمگیری چندشاخصه (Multiple Attribute Decision Making) و تکنیک ساو (Simple Additive Weighting) تحلیل شدند.
یافته ها: یافتهها نشان داد که برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزشوپرورش 28 مولفه در 7 بعد شامل استراتژی استخدامی، شناخت کارکنان، جایگاه برند کارفرما، سبک مدیریتی، نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند و ترویج و ارتقاء برند شناسایی شد. همچنین، از میان ابعاد الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزشوپرورش بهترتیب ابعاد نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند، استراتژی استخدامی، سبک مدیریتی، جایگاه برند کارفرما، شناخت کارکنان و ترویج و ارتقاء برند دارای رتبه و اولویت بالاتری بودند. علاوه بر آن، از میان مولفههای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزشوپرورش بهترتیب مولفههای مدیریت استعداد و سبکهای کاربردی در رتبه اول، منابع انسانی توانمند، برنامه زیرساختی استخدام، جذب و سیستم کارفرمایی در رتبه دوم، مدیریت نوین منابع انسانی، رضایت شغلی، انگیزش و حل مشکل تجاریسازی در رتبه سوم و سایر مولفهها در رتبه چهارم تا یازدهم قرار داشتند.
بحث و نتیجه گیری: طبق ابعاد و مولفههای شناساییشده برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزشوپرورش و رتبه آنها، متخصصان و برنامهریزان آموزشوپرورش میتوانند برنامههایی برای بهبود کارفرمایی در وزارت آموزشوپرورش طراحی و اجرا نمایند
ناهید رستمانه نجف آبادی؛ محبوبه سادات فدوی؛ بدری شاه طالبی
چکیده
هدف: با توجه به اهمیت سندهای تحول بنیادین و برنامهدرسی ملی در برنامههای آموزشوپرورش، پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین و سند برنامهدرسی ملی در آموزشوپرورش ایران انجام شد.روششناسی: این مطالعه کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دو سند تحول بنیادین و برنامهدرسی ملی در ...
بیشتر
هدف: با توجه به اهمیت سندهای تحول بنیادین و برنامهدرسی ملی در برنامههای آموزشوپرورش، پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس سند تحول بنیادین و سند برنامهدرسی ملی در آموزشوپرورش ایران انجام شد.روششناسی: این مطالعه کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دو سند تحول بنیادین و برنامهدرسی ملی در آموزشوپرورش ایران بودند که تمام جملهها و پاراگرافها آنها به روش سرشماری بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مرور کامل هر دو سند مذکور و ثبت جملهها و پاراگرافهای مرتبط با رهبری مبتنی بر ارزش استفاده شد که روایی محتوایی با نظر 15 نفر از خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آنها از طریق ضریب توافق بین دو کدگذار 77/0 بدست آمد. دادهها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که سند تحول بنیادین دارای 227 شاخص در دو مقوله فرایندها و رسالتها بود؛ بهطوریکه مقوله فرایندها شامل دو زیرمقوله فرایندهای ساختاری رهبری (با سه مفهوم راهبردهای سازمانمحور، راهبردهای خانوادهمحور و راهبردهای مدرسهمحور) و فرایندهای محتوایی رهبری (با یک مفهوم راهبردهای تربیتمحور) و مقوله رسالتها شامل چهار زیرمقوله رسالتهایی درباره معلمان، دانشآموزان و فرهنگیان، فضاهای تربیتی، ساحتهای ارزشی- تربیتی و ساحتهای فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی بودند. دیگر یافتهها نشان داد که سند برنامهدرسی ملی دارای 322 شاخص در چهار مقوله اصول، راهبردها، عناصر و شاخصها بود؛ بهطوریکه مقوله اصول شامل سه زیرمقوله ارزشهای حاکم بر ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی، ارزشهای حاکم بر انتخاب راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشهای ناظر بر برنامههای درسی و تربیتی، مقوله راهبردها شامل دو زیرمقوله راهبردهای تولید و اجرای برنامهها و راهبرد مرکزی فطرتگرایی توحیدی، مقوله عناصر شامل پنج زیرمقوله تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق و مقوله شاخصها شامل شش زیرمقوله ارزشهای دینی و ملی تربیت نسل، ارزشهای اخلاقی تربیت نسل، برنامههای ارزشی تربیت نسل، الگوی هدفگذاری در تربیت نسل، اهداف کلی برنامههای درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی و تحقق اهداف برنامه درسی و تربیتی در تربیت نسل ارزشی بودند. در نهایت، الگوی رهبری مبتنی بر ارزش بر اساس هر دو سند سند تحول بنیادین و برنامهدرسی ملی ترسیم شد.بحث و نتیجهگیری: با توجه به دو الگوی رهبری مبتنی بر ارزش طبق سندهای تحول بنیادین و برنامهدرسی ملی، متخصصان و برنامهریزان آموزشوپرورش میتوانند از آنها بهرهبرداری کنند که برای این منظور بهبود مقولهها و زیرمقولهها ضروری است.
پروین شایسته نیا؛ حمید شفیع زاده؛ نادر سلیمانی
چکیده
هدف: پیوند مدرسه و جامعه میتواند نقش مهمی در آمادهسازی دانشآموزان برای زندگی در جامعه داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفههای الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید و خبرگان، سیاستگذاران وزارت ...
بیشتر
هدف: پیوند مدرسه و جامعه میتواند نقش مهمی در آمادهسازی دانشآموزان برای زندگی در جامعه داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفههای الگوی پیوند مدرسه و جامعه بر اساس نظریه داده بنیاد بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید و خبرگان، سیاستگذاران وزارت آموزشوپرورش، مدیران ادارات کل آموزشوپرورش و مدیران مدارس در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه بر اساس اصل اشباع نظری 18 نفر تعیین که این تعداد با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. دادهها با فرم اطلاعات جمعیتشناختی و مصاحبه نیمهساختاریافته گردآوری که روایی مصاحبهها با روشهای مثلثسازی و بررسی همکار تایید و پایایی آن با ضریب کاپای کوهن 79/0 محاسبه شد. دادهها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر مبنای نظریه دادهبنیاد در نرمافزار MAXQDA نسخه 2021 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه 42 زیرمقوله در 15 مقوله اصلی شناسایی شد؛ بهطوری که در پدیده محوری یک مقوله اصلی پیوند مدرسه و جامعه در ایران، در شرایط علّی دو مقوله اصلی عوامل ساختاری و عوامل محتوایی، در شرایط زمینهای چهار مقوله اصلی تمرکز ساختاری غالب، فرهنگ سازمانی حاکم، تغییرات شتابزده و نابهنگام مدیریتی و عوامل فکری و نگرشی، در شرایط مداخلهگر سه مقوله اصلی نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، نقش شوراها در نظام تعلیموتربیت و نقش خانواده، در راهبردها سه مقوله اصلی سیاستگذاری در حوزه جلب مشارکت مدنی، حکمرانی مناسب نظام آموزشی و مهندسی مجدد و پالایش ساختار نظام آموزشی و در پیامدهای دو مقوله اصلی پیامدهای فردی و پیامدهای اجتماعی وجود داشت. با توجه به ابعاد و مولفههای شناساییشده برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه، الگوی بر اساس نظریه دادهبنیاد آن ترسیم شد.نتیجهگیری: ابعاد و مولفههای شناساییشده در این پژوهش برای الگوی پیوند مدرسه و جامعه برای مسئولان، مدیران و برنامهریزان وزارت آموزشوپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد. آنان برای تقویت و ارتقای پیوند مدرسه و جامعه میتوانند زمینه را برای بروز و تحقق ابعاد و مولفههای شناساییشده در این پژوهش فراهم آورند.
مهین نوری نوخندان؛ محمد کریمی؛ محمود قربانی؛ احمد زنده دل
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزشهای فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزشوپرورش انجام شد.روش شناسی: این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان مدیران و معاونان نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهرمشهد و دربخش کمی کارکنان آموزش و پرورش نواحی هفتگانه ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزشهای فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزشوپرورش انجام شد.روش شناسی: این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان مدیران و معاونان نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهرمشهد و دربخش کمی کارکنان آموزش و پرورش نواحی هفتگانه شهر مشهد درسال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش در بخش کیفی 30نفر بودند که طبق اصل اشباع نظری باروش نمونهگیری دردسترس انتخاب و دربخش کمی 257نفر بودند که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. دادهها با روشهای فیشبرداری، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری شدند که روایی صوری و سازه تائید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ برای همه ابعاد بالاتراز 80/0بدست آمد. دادههای بخش کیفی با روش دلفی و دادههای بخش کمی با شاخصهای آمار توصیفی و معادلات ساختاری درنرمافزارهای SPSS-26تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که عدالت سازمانی دارای 4 مؤلفه توزیعی (4زیرمقیاس)، رویهای (3زیرمقیاس)، تعاملی (2زیرمقیاس) و زبانی (2زیرمقیاس) و ارزشهای فرهنگی اخلاقی دارای چهار مؤلفه ارزشهای فرهنگی (3زیرمقیاس)، رهبری اخلاقی (4زیرمقیاس)، اخلاق حرفهای (3زیرمقیاس) و جو اخلاقی (2زیرمقیاس) بود. یافتههای بخش کمی نشان داد که مؤلفههای هردو عامل تائید شد، زیرمقیاسها و مؤلفهها بر مدل افزایش عدالت سازمانی با رویکرد ارزشهای فرهنگی اخلاقی اثر معناداری داشتند و مدل دارای شاخصهای برازندگی مناسبی بود.بحث و نتیجهگیری: بر اساس یافته های پژوهش، مدل نهایی افزایش عدالت سازمانی بارویکرد ارزشهای فرهنگی اخلاقی در کارکنان آموزش و پرورش طراحی شد که این مدل میتواند برای متخصصان آموزش و پرورش تلویحات کاربردی داشته باشد و ازآنجهت بهبود سازمان آموزش و پرورش بهره ببرند.
زهرا شاهرودی؛ روح الله سمیعی؛ محمدباقر گرجی
چکیده
هدف: هدف این پژوهش طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی و با رویکرد نظریه دادهبنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان رشتههای مدیریت آموزشی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی آموزشوپرورش استان گلستان در ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش طراحی الگوی اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش استان گلستان با رویکرد نظریه داده بنیاد بود.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی و با رویکرد نظریه دادهبنیاد بود. جامعه پژوهش خبرگان رشتههای مدیریت آموزشی، مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی آموزشوپرورش استان گلستان در سال تحصیلی 1399 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 20 نفر برآورد که با توجه به ملاکهای ورود به مطالعه با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. دادهها با مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مبتنی بر نظریه استراوس و کوربین (1998) در نرمافزار NVivo تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش دارای 87 مفهوم و 20 مقوله فرعی در 6 مقوله اصلی شامل راهبردهای ضعیف سازمان (شرایط علی)، اصطکاک سازمانی (پدیده محوری)، فشارهای روانی در محیط کار (شرایط مداخلهگر)، عوامل درونسازمانی (شرایط زمینهای)، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی (کنشها) و تنبلی سازمانی (پیامدها) بود. راهبردهای ضعیف سازمان بهعنوان شرایط علی شامل ساختار سازمانی معیوب، ضعف در مدیریت منابع انسانی و ضعف در مدیریت استراتژیک، اصطکاک سازمانی بهعنوان پدیده محوری شامل بیخیالی کاری، وقتکشی کاری، نبود حس مسئولیت، حماقت عملکردی و ناهمگونی مدیریت نیروی کار، فشارهای روانی در محیط کار بهعنوان شرایط مداخلهگر شامل تمرکز کنترل و قدرت، فشار عصبی در محیط کار و بیاعتمادی در سازمان، عوامل درونسازمانی بهعنوان شرایط زمینهای شامل ضعف در ارزشیابی عملکرد، ناکارآمدی سیستم اداری، بیتوجهی به پیشرفت کاری کارکنان و نابرابری مالی و مادی، رفتارهای ضدشهروندی سازمانی بهعنوان کنشها شامل رفتارهای ضدارزشی و سیاستزدگی و تنبلی سازمانی بهعنوان پیامدها شامل کاهش بهرهوری سازمانی، ناکارآمدی مدیریت سازمان و تمایل به ترک شغل بودند. در نهایت، الگوی اصطکاک سازمانی در آموزشوپرورش طراحی شد.بحث و نتیجهگیری: الگوی اصطکاک سازمانی پژوهش حاضر میتواند برای متخصصان و برنامهریزان آموزشوپروش بهعنوان الگویی مناسب جهت کاهش اصطکاک سازمانی از طریق مقولههای شناساییشده مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
پروین بنیادی؛ رضا ساکی؛ سیف الله فضل اللهی قمشی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر تعالی منابع انسانی در آموزشوپرورش انجام شد.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش شامل اسناد و مدارک تعالی منابع انسانی و خبرگان آموزشوپرورش استان البرز در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه طبق اصل اشباع نظری 15 نفر در نظر گرفته شد که با روشهای نمونهگیری ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر تعالی منابع انسانی در آموزشوپرورش انجام شد.روششناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش شامل اسناد و مدارک تعالی منابع انسانی و خبرگان آموزشوپرورش استان البرز در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه طبق اصل اشباع نظری 15 نفر در نظر گرفته شد که با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. دادهها با مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری که روایی آن را روش مثلثسازی تایید و پایایی آن از طریق ضریب توافق بین دو کدگذار 84/0 محاسبه شد. در نهایت، دادهها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: یافتهها نشان داد که تعالی منابع انسانی در معلمان مقطع ابتدایی دارای 79 کد باز، 41 کد محوری و 19 کد انتخابی بود. کدهای انتخابی شامل مدیریت و رهبری پشتیبان، تأمین امکانات و نیازهای دوره ابتدایی، ارتباط موثر و روابط انسانی معلم، فرهنگی بالنده مدرسه، انگیزه شغلی، باور و نگاه به نقش معلم، رضایت شغلی، حقوق و رفاه، دانش و مهارت فناورانه، ویژگیهای فردی، فضای مجازی، دانش تخصصی و مهارتهای فردی دوره ابتدایی، استراتژیهای آموزشی و بالندگی، نقش ذینفعان (دانشآموزان و اولیا)، جذب و تربیت افراد شایسته، ارتقای کیفیت ارزشیابی، سیاستهای سازمانی تسهیلکننده، شایستگیهای شغلی معلم و مهارت پژوهشی معلم بودند.بحث و نتیجهگیری: بر اساس یافته های پژوهش عوامل موثر شناساییشده تعالی منابع انسانی در معلمان مقطع ابتدایی برای متخصصان آموزش و پرورش تلویحات کاربردی دارد و آنان میتوانند جهت بهبود عملکرد و اثربخشی سازمان عوامل شناساییشده را ارتقاء ببخشند.