1
مدرس مجتمع آموزش عالی بم و دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه پیام نور مرکز تهران
2
دبیر آموزش و پرورش خاش و کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه آزاد واحد زاهدان
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی برخی از عوامل اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی موثر بر نابرابری جنسیتی – آموزشی در شهر خاش بود.
روش شناسی: جامعه آماری تحقیق شامل تمامی والدین دارای فرزندان دختر و پسر بودند که ازمیان آنها 80 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. در قسمت آمار توصیفی از آزمون های میانگین، درصد، فراوانی، و در قسمت آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده از پژوهش حاکی از آن است :1- میانگین و انحراف معیار ایدئولوژی برابر با 41/6 و 95/1 می باشد. لذا تفاوت میانگین ایدئولوژی در نابرابری جنسیتی به لحاظ آماری معنی دار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که عوامل فرهنگی، ایدئولوژی و ازدواج در سنین پایین دختران ،عامل موثری در نا برابری جنسیتی – آموزشی شهر خاش است. 2- میانگین و انحراف معیار سواد مادر برابر با 77/1 و 96/0 می باشد ودر نتیجه میزان تحصیلات مادر عامل مهمی در ادامه تحصیل دختران محسوب می شود.
نتیجه گیری: عوامل اقتصادی مانند درآمد با نابرابری جنسیتی – آموزشی رابطه مستقیمی دارند و جامعه پذیری جنسیتی از جانب والدین و تفکرات سنتی خانواده مبتنی بر بی فایده دانستن تحصیل دختران، نابرابری آموزشی را در منطقه مورد نظر به وجود خواهد آورد.
Alsop, R., Fitzimons, A., K .Lennon. (2002). Theorizing Gender. USA: Blanck well. Publishers Inc. 1 Ed. Barkan, S. E. (1999), »Race, Issue Engagement and Political Participation«, Race and Society, 1 (1): 63-76.
Brooks, C., Bolzendahl, C. (2004). The transformation of our gender role attitudes. “Social Science Reserch 33:106-133.
Donovan, j. (2001). Feminist Theory. New York: The Continuum International Publishing Group Inc.