مصطفی آب روشن؛ صدیقه ارجمندی
چکیده
چکیده در این مقاله، سعی شده است با تحلیل محتوای کتب درسی، موضوع تبعیض جنسی کشف، انتزاع، و به اشکال گوناگون مفهومسازی شود، تا با حصول شناخت کاملی از این پدیدۀ تحققیافته در متون درسی، مشخص شود که چگونه نظام آموزش و پرورش و نهاد مدرسه در ایران، کلیشههای جنسیتی بین دختر و پسر را بازتولید و در ذهنِ دانشآموز ...
بیشتر
چکیده در این مقاله، سعی شده است با تحلیل محتوای کتب درسی، موضوع تبعیض جنسی کشف، انتزاع، و به اشکال گوناگون مفهومسازی شود، تا با حصول شناخت کاملی از این پدیدۀ تحققیافته در متون درسی، مشخص شود که چگونه نظام آموزش و پرورش و نهاد مدرسه در ایران، کلیشههای جنسیتی بین دختر و پسر را بازتولید و در ذهنِ دانشآموز عادیسازی میکند؛ چراکه نهاد آموزش و پرورش از جمله عوامل جامعهپذیری اعضای جدید جامعه است . این پژوهش بر آن است تا تبیین کند تمایزات رفتاری از نوع اجتماعیشدن افراد نشئت میگیرد نه تفاوتهای بیولوژیکی و زیستی افراد. بهصراحت میتوان گفت که در بیشتر جوامع کنونی، نقشهای مردانه، مردان را در منزلت و ارزشهای فرهنگی بالاتری از زنان قرار میدهد. این باور در محتوای کتابهای درسی که قطبی شده و رنگ جنسوندی پیدا کرده مشهود است. در نتیجه، جنسها از کلیشههای تجویزی پیروی میکنند. پرسش این است: آیا نقشها و هویت جنسی به طور طبیعی، تفاوتهای زیستی را بیان میکند؟ یا بستر جامعهپذیری به این معضل دامن میزند؟ در این پژوهش کلیشههای تبعیضآمیز جنسوندی در کتابهای اول تا پنجم دبستان، هم ازنظر کمّی و هم ازنظر کیفی بررسی شده است. در بخش نخست، قیاس کثرت و قلّت اشخاص مذکر و مؤنث موجود در کتب درسی به عمل میآید و در بخش کیفی، صفات و ویژگیهای هر دو جنس و کارکردهای آنان از متن درسها استخراج و در روندِ بررسی نقشهای زنانه و مردانۀ نمودیافته در متنها و تصاویر کتابهای درسی، این کلیشههای جنسیتی مشخص میشود.