جلال کارآمد؛ وحید فلاح؛ لادن سلیمی
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش فلسفه به روش روایتی بر باورهای معرفت شناختی و خودآگاهی هیجانی در نوجوانان انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 30 نفر از دانش آموزان بودند که با استفاده از روش نمونهگیری ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش فلسفه به روش روایتی بر باورهای معرفت شناختی و خودآگاهی هیجانی در نوجوانان انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 30 نفر از دانش آموزان بودند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشه ای مرحله ای، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش فلسفه به روش روایتی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. بهمنظور گردآوری دادهها از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی بیلس (2009) و خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران (2002) استفاده شد. داده های گردآوریشده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) و با استفاده از نرمافزار SPSS-V22 تحلیل شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که روش (آموزش فلسفه به روش روایتی) بر نمرات خودآگاهی هیجانی تاثیر داشته است بطوری که گروه آزمایشی (آموزش فلسفه به روش روایتی) و نسبت به گروه کنترل موجب افزایش نمرات خودآگاهی هیجانی شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به روش روایتی بر باورهای معرفت شناختی در بین نوجوانان موثر است. همچنین آموزش فلسفه به روش روایتی بر خودآگاهی هیجانی در نوجوانان موثر بوده است. از این رو، پیشنهاد می شود آموزش فلسفه به روش روایتی در برنامه آموزشی دانش آموزان گنجانده شود.
جیران مرادی؛ یحیی یاراحمدی؛ محمود گودرزی؛ امید مرادی
چکیده
هدف: هدف از پژوهش بررسی نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانشآموزان بود.روش شناسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشآموزان دختر پایهی یازدهم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، 400 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش بررسی نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین فاکتورهای موفقیت با انگیزش پیشرفت دانشآموزان بود.روش شناسی: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشآموزان دختر پایهی یازدهم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، 400 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای خودکارآمدی تحصیلی دانشآموز جینک و مورگان(1999)، هویت تحصیلی موفق واز و ایزاکسون(2008)، باورهای معرفت شناختی شومر(1990)، نیازهای اساسی روانشناختی گاردیا و همکاران(2000) و انگیزش پیشرفت هرمنس(1987) بود. دادهها با استفاده از روش آماری مدل معادلات ساختاری، در نرم افزار SPSS24 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که برازش مدل اندازهگیری و مدل ساختاری پژوهش، تأیید شد. نتایج نشان داد که باورهای معرفت شناختی، هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی روانشناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم و معنادار داشتند، همچنین خودکارآمدی تحصیلی بر انگیزش پیشرفت، باورهای معرفت شناختی بر هویت تحصیلی موفق و نیازهای اساسی و نهایتا نیازهای اساسی بر هویت تحصیلی موفق تأثیر مثبت و معنیداری سطح 95 درصد اطمینان معنادار دارد(05/0 > P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، دانشآموزانی که دچار افت تحصیلی شده و انگیزش پیشرفت و موفقیت در آنها روند کاهشی دارد را میتوان با استفاده از برنامههای آموزشی و مشاورهای در جهت بهبود هویت تحصیلی، باورهای معرفت شناختی و نیازهای اساسی روانشناختی مورد مداخله قرار داد و زمینه پیشرفت تحصیلی را در آنها محیا کرد. نتایج این پژوهش همچنین میتواند زمینه برنامهریزی مناسب در جهت اتخاذ راهکارهای آموزشگاهی مناسب در جهت افزایش انگیزش پیشرفت دانشآموزان و به تبع آن کاهش افت و بی میلی تحصیلی را به همراه داشته باشد.