روانشناسی
فرشاد فردوسی؛ نجمه وکیلی
چکیده
هدف: مطلقگرایی ریشه در تفکر رویکرد طبیعتگرایی دارد و مطلقگرایان باور به ثابتبودن برخی اصول و مفاهیم در فرهنگهای مختلف دارند. عزتنفس و تمایزیافتگی میتوانند بر باورهای مطلقگرایی به منظور آسیبشناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان تاثیر بگذارند، لذا پژوهش حاضر با هدف مدلیابی عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری ...
بیشتر
هدف: مطلقگرایی ریشه در تفکر رویکرد طبیعتگرایی دارد و مطلقگرایان باور به ثابتبودن برخی اصول و مفاهیم در فرهنگهای مختلف دارند. عزتنفس و تمایزیافتگی میتوانند بر باورهای مطلقگرایی به منظور آسیبشناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان تاثیر بگذارند، لذا پژوهش حاضر با هدف مدلیابی عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی به منظور آسیبشناسی فرهنگی تربیتی نوجوانان انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بودند که 385 نفر از آنها با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای محققساخته عزتنفس، تمایزیافتگی، مسئولیتپذیری و مطلقگرایی بود که روایی صوری آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ بالاتر از 80/0 بهدست آمد. دادهها با روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که مدل عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی برازش مطلوبی داشت. در مدل مذکور عزتنفس و تمایزیافتگی بر مسئولیتپذیری اثر مستقیم و معنادار، عزتنفس، تمایزیافتگی و مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی اثر مستقیم و معنادار و عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<).بحث و نتیجهگیری: نتایج حاکی از نقش موثر عزتنفس و تمایزیافتگی با میانجیگری مسئولیتپذیری بر مطلقگرایی بود. بنابراین، برنامهریزان و متخصصان فعالیتهای فرهنگی تربیتی نوجوانان برای کاهش مطلقگرایی میتوانند بهدنبال طراحی و اجرای برنامههایی برای بهبود عزتنفس، تمایزیافتگی و مسئولیتپذیری باشند.
روانشناسی
مهسا تجلی؛ احمد باصری؛ حسن اسدزاده
چکیده
هدف: روشهای مداخله بسیاری برای بهبود ویژگیهای روانشناختی کودکان وجود دارد که در این مطالعه تلاش میشود تا دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله با هم مقایسه شوند. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود.روش شناسی: این مطالعه نیمهتجربی با ...
بیشتر
هدف: روشهای مداخله بسیاری برای بهبود ویژگیهای روانشناختی کودکان وجود دارد که در این مطالعه تلاش میشود تا دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله با هم مقایسه شوند. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود.روش شناسی: این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان 5 تا 7 سال مراجعهکننده به مراکز و کلینیکهای مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در سال 1400 بودند. از میان اعضای جامعه تعداد 45 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی ساده با کمک قرعهکشی در سه گروه مساوی شامل گروههای بازی درمانی، آموزش حل مساله و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه با روش بازی درمانی و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه با روش آموزش حل مساله آموزش دید و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکرد. دادهها با سیاهه مسئولیتپذیری کالیفرنیا (گاف، 1951)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس سازگاری (ماتسون و همکاران، 1983) گردآوری و با روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (001/0P<). همچنین، بین دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در بهبود مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال در مراحل پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).بحث و نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله بر بهبود مسئولیتپذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود. بنابراین، درمانگران، روانشناسان و مشاوران میتوانند در کنار سایر روشهای درمانی از هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله برای مداخلههای خود استفاده کنند.
روانشناسی
خدیجه ایروانی؛ لیلا ایروانی؛ معصومه مقیمی فیروز آباد
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش حل مسئله برکیفیت زندگی و مسئولیتپذیری در دانش آموزان منطقه 2 شهر تهران بود.روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه موردمطالعه شامل دانش آموزان منطقه 2 آموزش و پرورش متطقه 2 در سال تحصیلی98-97 بود. از جامعه موردنظر، تعداد 30 نفر به شیوه نمونهگیری ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش حل مسئله برکیفیت زندگی و مسئولیتپذیری در دانش آموزان منطقه 2 شهر تهران بود.روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه موردمطالعه شامل دانش آموزان منطقه 2 آموزش و پرورش متطقه 2 در سال تحصیلی98-97 بود. از جامعه موردنظر، تعداد 30 نفر به شیوه نمونهگیری هدفمند با توجه به ملاکهای ورود و خروج انتخاب و در دو گروه آزمایش(20 نفر و کنترل(20نفر) قرار داده و پرسشنامههای کیفیت زندگی(SF-36) و مسئولیتپذیری گاف بهعنوان پیشآزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروههای آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش آموزش حل مسئله قرار گرفتند. در طی این مدت بر روی گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت و درنهایت پسآزمون از گروه آزمایش و کنترل گرفته شد.یافتهها: نتایج تحلیل دادهها به روش کوواریانس چند متغیره نشان داد کیفیت زندگی و مسئولیتپذیری دختران گروه آزمایش پس از آموزش بهطور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایشیافته است. نتیجه گیری: لذا آموزش حل مسئله، در افزایش کیفیت زندگی و مسئولیتپذیری اثربخش بوده است .
شیما ارشادی چهارده؛ فیروز کیومرثی
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مسئولیتپذیری بر مدیریت زمان و هدفگذاری نوجوانان دختر انجام شد. روششناسی: این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه نوجوانان دختر مقطع متوسطه اول منطقه نه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان اعضای جامعه 30 نفر پس از بررسی ملاکهای ورود به ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مسئولیتپذیری بر مدیریت زمان و هدفگذاری نوجوانان دختر انجام شد. روششناسی: این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه نوجوانان دختر مقطع متوسطه اول منطقه نه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان اعضای جامعه 30 نفر پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی شامل گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) تحت آموزش مسئولیتپذیری قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با پرسشنامههای مدیریت زمان (کویین و همکاران،1990) و هدفگذاری (بوفارد و همکاران، 1998) جمعآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که گروههای آزمایش و کنترل در مرحله پسآزمون از نظر متغیرهای مدیریت زمان و هدفگذاری تفاوت معناداری داشت. به عبارت دیگر، آموزش مسئولیتپذیری باعث بهبود مدیریت زمان و هدفگذاری (تسلطی، عملکرد گرایشی و عملکرد اجتنابی) نوجوانان دختر شد (05/0P < /span><). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه آموزش مسئولیتپذیری یکی از روشهای موثر برای بهبود مدیریت زمان و هدفگذاری نوجوانان دختر میباشد و مشاوران و روانشناسان میتوانند از این روش برای مداخلات خود استفاده نمایند.
خدیجه سفیری؛ اکرم چشمه
چکیده
این پژوهش به مطالعۀ مسئولیتپذیری نوجوان با توجه به جامعهپذیری در خانواده در دو گروه پسر و دختر میپردازد. این مطالعه در بخش مسئولیتپذیری و جامعهپذیری از نظریات چلبی و پارسنز استفاده کرده است. مدل درنظرگرفتهشده شامل متغیرهای اصلی شیوههای جامعهپذیری (آموزش، تقلید و تلقین)، مسئولیتپذیری والدین، جنسیت، و ...
بیشتر
این پژوهش به مطالعۀ مسئولیتپذیری نوجوان با توجه به جامعهپذیری در خانواده در دو گروه پسر و دختر میپردازد. این مطالعه در بخش مسئولیتپذیری و جامعهپذیری از نظریات چلبی و پارسنز استفاده کرده است. مدل درنظرگرفتهشده شامل متغیرهای اصلی شیوههای جامعهپذیری (آموزش، تقلید و تلقین)، مسئولیتپذیری والدین، جنسیت، و متغیرهای زمینهای چون میزان تحصیلات و اشتغال والدین، رابطۀ گرم و حمایتی بین والدین و نوجوان و عضویت درگروه است که به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر مسئولیتپذیری نوجوان دخالت داده شده است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش در بین 375 دانشآموز دختر و پسر مقطع دبیرستان منطقۀ 15 شهر تهران انجام شده است. نتایج ضمن تأیید فرضیههای اصلی نشان میدهد که متغیر شیوۀ آموزش از بین شیوههای جامعهپذیری خانواده بیشترین اثر را بر میزان مسئولیتپذیری نوجوان دارد. پدر و مادر به عنوان الگوی رفتاری نوجوان بر مسئولیتپذیری نوجوان تأثیر میگذارند؛ به این معنا که هرچقدر والدین مسئولیتپذیر باشند فرزند نوجوانشان مسئولیتپذیرتر است. جنسیت با میزان مسئولیتپذیری نوجوان رابطه دارد؛ با وجود اینکه در این نمونه هر دو گروه دختران و پسران مسئولیتپذیری متوسط و پایین دارند، آزمونها نشان از این دارد که مسئولیتپذیری دختران نسبت به پسران بیشتر است. همچنین متغیر رابطۀ گرم بین والدین و نوجوان با میزان مسئولیتپذیری نوجوان رابطۀ مستقیم دارد؛ چنانکه هرچه رابطۀ بین والدین و نوجوان گرمتر باشد میزان مسئولیتپذیری وی افزایش مییابد. 1. استاد جامعهشناسی دانشگاه الزهرا M_SAFIRI@yahoo.com [2] . کارشناسی ارشد مطالعات زنان