یدالله فضلی؛ امید مهنی؛ ایوب فیضی؛ بیژن عبدالهی
چکیده
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه مهارتهای ارتباطی مدیران با اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل 28 نفر مدیر و 976 نفر دبیر مدارس مقطع دوم متوسطه شهرستان آمل بود. جهت انتخاب نمونه آماری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای استفاده شد. بر این اساس تعداد 24 نفر مدیر و 278 نفر ...
بیشتر
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه مهارتهای ارتباطی مدیران با اثربخشی مدیریت کلاس درس معلمان بود.روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل 28 نفر مدیر و 976 نفر دبیر مدارس مقطع دوم متوسطه شهرستان آمل بود. جهت انتخاب نمونه آماری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای استفاده شد. بر این اساس تعداد 24 نفر مدیر و 278 نفر دبیر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامههای مهارتهای ارتباطی بارتون (1990) و پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس ایمار و هیکمان (1991) بود. پرسشنامه مهارتهای ارتباطی دارای 18 گویه با سه مولفه «مهارت کلامی، مهارت شنود و مهارت بازخورد» بود. پرسشنامه اثربخشی مدیریت کلاس نیز شامل 35 سوال بود که سه مولفه «برقراری انضباط در کلاس درس، اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم» را می سنجید. روایی پرسشنامهها با استفاده از روش روایی صوری و محتوایی تایید شد. پایایی پرسشنامهها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب گزارش شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین مهارتهای ارتباطی مدیران و مؤلفههای آن با مؤلفه برقراری انضباط کلاس درس رابطه معنیداری وجود ندارد، اما بین نمره کل مهارتهای ارتباطی مدیران و مؤلفههای آن با دیگر نمره کل مدیریت کلاس درس و مؤلفههای اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این است که تأثیر مهارت کلامی بر انضباط کلاس درس غیرمعنادار و بر اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم معنادار میباشد. همچنین، مهارت شنود میتواند اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به طور معنادار و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند. در نهایت مهارت بازخورد قادر است اثربخشی آموزش والدین و اثربخشی آموزش شخصی معلم را به شکل معناداری و انضباط کلاس درس را به صورت غیرمعنادار تبیین کند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت تقویت مهارتهای ارتباطی مدیران میتواند در غنیسازی ارتباطات کلامی و غیرکلامی با والدین دانشآموزان و نیز کمک به معلمان در کیفیت بخشی مدیریت کلاس درس تاثیرگذار باشد.
جواد کهن سال جاجرم؛ محبوبه سلیمان پور عمران؛ رویا افراسیابی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر آمیخته یعنی کیفی و کمی بود. جامعه بخش کیفی خبرگان رشتههای علوم تربیتی آموزش عالی استانهای خراسان و جامعه بخش کمی دانشجویان کارشناسی همه رشتههای آموزش عالی استانهای خراسان در سال 400-1399 بودند. حجم نمونه بخش کیفی طبق اصل ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر آمیخته یعنی کیفی و کمی بود. جامعه بخش کیفی خبرگان رشتههای علوم تربیتی آموزش عالی استانهای خراسان و جامعه بخش کمی دانشجویان کارشناسی همه رشتههای آموزش عالی استانهای خراسان در سال 400-1399 بودند. حجم نمونه بخش کیفی طبق اصل اشباع نظری 15 نفر برآورد که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و حجم نمونه بخش کمی طبق فرمول کوکران 350 نفر برآورد که با توجه به شیوع کووید-19 با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته 92 گویهای بودند که روایی مصاحبهها با روش مثلثسازی تایید و پایایی آن با روش هولستی 94/0 و روایی محتوایی پرسشنامه با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 75/0 برآورد شد. دادهها با روشهای کدگذاری و تحلیل عاملی اکتشافی در نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.یافتهها: نتایج بخش کیفی نشان داد که 92 کد باز و 26 کد محوری در قالب پنج کد گزینشی وجود داشت که شامل خودشناسی (با سه کد آگاهی هیجانی، خودارزیابی صحیح و خودباوری)، تعامل عاطفی (با پنج کد شناخت و درک دیگران، بالندگی دیگران، خدمتمداری، هدایت تنوع و آگاهی سیاسی)، روابط جمعی (با هشت کد نفوذ، ارتباطات، مدیریت تضاد، رهبری، تسریع تغییر، پیوندسازی، تشریک مساعی و مشارکت و ظرفیتهای گروهی)، خودمدیریتی (با پنج کد خودکنترلی، وظیفهشناسی، قابلیت اعتماد، انطباقپذیری و نوآوری) و خودانگیختگی (با پنج کد رشدگرایی، تعهد، ابتکار، خوشبینی و کنشهای اخلاقی) بودند. نتایج بخش کمی نشان داد که مدل برازش مناسبی داشت و بار عاملی همه کدهای باز، محوری و گزینشی معنادار بودند (001/0P<).بحث و نتیجهگیری: با توجه به معتبربودن الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی، استفاده از آن میتواند به بهبود عملکرد و اثربخشی آموزش عالی کمک کند.