محمود تعجبی؛ پروانه محمدی؛ محسن احمدی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت استعداد و جامعه پذیری سازمانی با سرمایه های روانشناختی انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 278 نفر از معلمان به طور تصادفی جهت مطالعه انتخاب ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت استعداد و جامعه پذیری سازمانی با سرمایه های روانشناختی انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 278 نفر از معلمان به طور تصادفی جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد مدیریت استعداد(Cunningham, 2007)، جامعه پذیری سازمانی(Taormina, 1997) و سرمایه های روانشناختی(2007،Luthans, Youssef , Avolio) استفاده گردید.داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای آماری Lisrel وSPSS تحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که رابطه مدیریت استعداد با سرمایه های روانشناختی (28/0) با آماره تی 29/4 مثبت و معنادار می باشد(01/0P<)همچنین رابطه جامعه پذیری سازمانی با سرمایه های روانشناختی (64/0) با آماره تی 36/7 مثبت و معنادار بود(01/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضراز عوامل اثر گذار بر سرمایههای روانشناختی می تواند مدیریت استعداد و جامعهپذیری سازمانی باشد.
علوم اجتماعی
حیدر مظفری؛ فریبا شایگان؛ علی محبی
چکیده
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحبنظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند ...
بیشتر
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحبنظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. دادههای بخش کیفی با مصاحبه نیمهساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محققساخته جمعآوری شدند. برای تحلیل دادههای بخش کیفی از روش کدگذاری در نرمافزار MAXQDA-12 و برای تحلیل دادههای بخش کمّی از روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافتهها: یافتههای بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینهای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامهریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافتههای بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینهای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینهای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجهگیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانشآموزان دوره ابتدایی طراحیشده در پژوهش حاضر میتواند به متخصصان و برنامهریزان حوزه تعلیموتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانشآموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
نگارین پاشاخانلو؛ نرگس حسن مرادی؛ مجید ربیعی دولابی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد میباشد. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود.روش: در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. نمونه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیات علمی رشته مدیریت آموزشی و مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان جنوب کشور بود، در این راستا با 13 نفر با استفاده از روش نمونه ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد میباشد. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود.روش: در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. نمونه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیات علمی رشته مدیریت آموزشی و مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان جنوب کشور بود، در این راستا با 13 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه های فرهنگیان جنوب کشور به حجم 399 نفر بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعداد 196 نفر به عنوان نمونه آماری جهت بررسی انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر در بخش کیفی از قانون اشباع نظری و در بخش کمی از جدول مورگان استفاده شد. ابزار گردآوری داده-های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از مصاحبه بود، روایی صوری و محتوایی ابزار گردآوری داده های پژوهش مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی 89/0 به دست آمد.یافته ها: تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی با استفاده از کد گذاری باز و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سه عامل فرایندهای سازمانی، شرایط ساختاری و شرایط درونی به عنوان عوامل موثر بر مدیریت استعداد شناسایی شدند.
نوشا هژبرنژاد؛ امیرحسین محمودی؛ فاطمه حمیدی فر؛ محمدنقی ایمانی
دوره 7، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 287-298
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفههای راهبردی- بومی مؤثر بر مدیریت استعداد کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه مدیریت استعداد بودند که بعد از انجام مصاحبه 13 اشباع نظری صورت گرفت. در ضمن مصاحبههای نیمه ساختار یافته با خبرگان دانشگاهها ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفههای راهبردی- بومی مؤثر بر مدیریت استعداد کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه مدیریت استعداد بودند که بعد از انجام مصاحبه 13 اشباع نظری صورت گرفت. در ضمن مصاحبههای نیمه ساختار یافته با خبرگان دانشگاهها در سال 139۸ به صورت کدهای توصیفی، تفسیری و انتخابی انجام شد و تعیین روایی از دو طریق انجام شد: 1- توسط 4 خبره سؤالات مصاحبه برازش شد 2- فرایند مصاحبه توسط دو همکار بررسی شد برای تعیین پایایی از فرمول کوپای کوهن (0.533 ) بدست آمد که نشان از پایایی بالا داشت. . برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعهی اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 ، برای شناسایی ابعاد و مؤلفهها استفاده شد. برای روش دلفی از نرم افزار SPSS25 استفاده شدیافتهها: با توجه به مصاحبههای انجام شده در نهایت در اینفرایند 385 کد اولیه استخراج گردید. با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه و طی چندین مرحله، در نهایت 11 مؤلفه اصلیکه مدیریت استعداد را تعریف میکنند به همراه 5 درون مایهاصلی(که بسیاری در بخش ادبیات پژوهش بدست آمده بودند) و در نهایت 67 شاخص و همچنین 4 بعد فرعی به عنوان ابعاد فیلترینگ(صافی) و برای آنها 8 مؤلفه که هر کدام را تعریف میکنندبحث و نتیجهگیری: نتایج نشان داد که (بعد نظام جدب استعداد، نظام ارتقاء استعداد، نظام حفظ استعداد، نظام توسعه و آموزش و نظام ارزیابی و کشف استعداد) به عنوان ابعاد اصلی مدیریت استعدادشناسایی شد و همچنین در 2 راند دلفی مؤلفههای مورد ارزیابی برای تعیین روایی و پایایی قرار گرفت که در راند اول 23 شاخص حذف و در راند دوم 44 شاخص نهایی با ضریب کندال 0.654 مورد تأیید قرار گرفت.
معصومه شریفی؛ ناصر عباس زاده؛ حمید شفیع زاده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد معلمان دوره متوسطه دوم انجام شد.روششناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان مدیریت استعداد شهر تهران در سال 1400- 1399 بودند که از میان آنان طبق اصل اشباع نظری 16 نفر با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی بهعنوان نمونه انتخاب ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد معلمان دوره متوسطه دوم انجام شد.روششناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان مدیریت استعداد شهر تهران در سال 1400- 1399 بودند که از میان آنان طبق اصل اشباع نظری 16 نفر با روشهای نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلثسازی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 62/0 بدست آمد. دادهها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرمافزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که عوامل موثر بر مدیریت استعداد معلمان دوره متوسطه دوم شامل 17 مفهوم، 6 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی بود. مقولههای اصلی شامل ساختار مدرسه (با دو مقوله فرعی سیستم پاداشدهی و قدردانی از تلاشهای معلمان و شرایط استخدامی و اصول اخلاقی در فرایند آن)، مأموریت و چشمانداز شفاف مدرسه (با دو مقوله فرعی تدوین برنامه استراتژیک و تدوین مشخص اهداف، رسالتها، ارزشها و چشماندازها) و قوانین، مقررات و سیاستگذاریها (با دو مقوله فرعی انعطافپذیری در فرایندهای انتخاب و جذب معلمان مستعد و برداشتن محدودیتهای ادامه تحصیل معلمان) بودند.نتیجهگیری: با توجه به عوامل موثر شناساییشده بر مدیریت استعداد معلمان دوره متوسطه دوم، برنامهریزی جهت ارتقای مدیریت استعداد آنان ضروری است که آن از طریق بهبود عوامل شناساییشده محقق میشود.
روانشناسی
سید مهدی حسینینژاد
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر اقدامات مدیریت استعداد بر جانشین پروری معلمان با توجه به نقش میانجی حفظ استعداد در میان معلمان مدارس علوی انجام گرفته است.روش شناسی: روش پژوهش پیمایشی تحلیلی و جامعهآماری آن شامل معلمان مدارس علوی در شهر تهران به تعداد 112 نفر است. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر اقدامات مدیریت استعداد بر جانشین پروری معلمان با توجه به نقش میانجی حفظ استعداد در میان معلمان مدارس علوی انجام گرفته است.روش شناسی: روش پژوهش پیمایشی تحلیلی و جامعهآماری آن شامل معلمان مدارس علوی در شهر تهران به تعداد 112 نفر است. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. تجزیه و تحلیل دادهها در سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS و Smart PLS انجام شده است.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اقدامات مدیریت استعداد تاثیر معناداری بر جانشین پروری در معلمان دارد و حفظ استعداد این رابطه را میانجی میکند. نتیجه گیری: امروزه مدیریت استعداد به موضوعی بسیار مهم و کلیدی در حوزه منابع انسانی تبدیل شده است و سازمان ها دریافته اند که جذب و نگهداشت بهترین افراد می تواند مزیت رقابتی اصلی محسوب شده و نقش موثری در ارتقای عملکرد افراد داشته باشد.