زهرا صدر؛ فاطمه سادات حسینی؛ مجتبی حمایت خواه؛ محمدرضا مسجدی
چکیده
هدف: در مطالعه حاضر هدف، تعیین تاثیر آموزش آگاهی از آسیبهای استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناختگرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال حوزۀ سلامت بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون تکگروهی بود. جامعه آماری، زنان فعال در حوزۀ سلامت در شهرداریهای مناطق 22گانه شهر تهران طی سالهای 1397 و 1398، ...
بیشتر
هدف: در مطالعه حاضر هدف، تعیین تاثیر آموزش آگاهی از آسیبهای استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناختگرایی بر ارتقای سطح آگاهی زنان فعال حوزۀ سلامت بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون تکگروهی بود. جامعه آماری، زنان فعال در حوزۀ سلامت در شهرداریهای مناطق 22گانه شهر تهران طی سالهای 1397 و 1398، شامل 862 نفر بودند و حجم نمونه شامل 456 زن بود که با روش نمونهگیری هدفمند از بین شرکتکنندگان در کارگاه آموزشی که در یک جلسه در هر منطقه و به مدت 3 ساعت برگزار شد انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محققساخته آگاهیسنجی مضرات مواد دخانی بود که روایی صوری آن با نظر چند نفر از متخصصان حوزۀ دخانیات تایید شد و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 755/0 به دست آمد. با توجه به نرمال نبودن توزیع جامعه آماری بر حسب آزمون کولموگروف اسمیرنف، از آزمون یومنویتنی جهت مقایسه تغییرات پیشآزمون و پسآزمون در نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.یافتهها: یافتهها نشان داد بعد از مداخله آموزشی، در شاخصهای آگاهی از عوارض دود تحمیلی بر جنین، نوزادان، کودکان و زنان باردار، مضرات دخانیات برای مردان و زنان، قلیان در قیاس با سیگار، سرطانهای ناشی از دخانیات و میانگین آگاهی از دود ثانویه و دود ثالثیه تفاوت معنیداری وجود داشت(p<0.05). اما در شاخص آگاهی از دود تحمیلی قلیان و سیگار تفاوت معنیدار مشاهده نگردید(بزرگتر از 05/0).بحث و نتیجهگیری: مداخله آموزشی آگاهی از آسیبهای استعمال دخانیات مبتنی بر نظریه شناختگرایی، سطح آگاهی زنان در خصوص مضرات دخانیات را ارتقا بخشید و روش مداخله مذکور میتواند توسط متخصصان سلامت مورد استفاده قرار گیرد.
منصوره اعظم آزاده؛ مریم رجب زاده
چکیده
فرایند توسعه اجتماعی ، جوامع در حال گذار ، از جمله ایران را دستخوش تغییرات اجتماعی بنیادین و گسترده ای ساخته و ماهیت بنیادین و فرایند سریع و ناموزون آن ، تغییرات اجتماعی متعددی را برای این جوامع و خانواد هها در پی آورده است. پیشی گرفتن زنان نسبت به مردان در سطوح تحصیلی در جامعه در دهه های اخیر یکی از این تغیرات است. مقاله حاضر با بهر ...
بیشتر
فرایند توسعه اجتماعی ، جوامع در حال گذار ، از جمله ایران را دستخوش تغییرات اجتماعی بنیادین و گسترده ای ساخته و ماهیت بنیادین و فرایند سریع و ناموزون آن ، تغییرات اجتماعی متعددی را برای این جوامع و خانواد هها در پی آورده است. پیشی گرفتن زنان نسبت به مردان در سطوح تحصیلی در جامعه در دهه های اخیر یکی از این تغیرات است. مقاله حاضر با بهر هگیری از روش موردپژوهی ابزاری ، درصدد آزمون تئوری های آرچر در مورد عاملیت فردی ، نظریه منابع بلود و وولف ، تئوری منابع در بستر فرهنگی رادمن ، اجزای کنش پارسونز ، تئوری عدم تعادل در ساختار خانواده و نظریه مبادله و همزمان بررسی نقش تحصیلات آکادمیک زنان در بروز تغییرات و بهدنبال آن ، نحوه حل تعارض در زندگی زناشویی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد تحصیلات دانشگاهی زنان چنانچه باعث تغییر در گرایش هنجاری آنان نسبت به نقش های زناشویی گردد ، در حالی که نگرش همسرانشان به نقش های زناشویی تغییر نکرده باشد ،ممکن است میزان تضاد در خانواده را افزایش دهد. اما در این میان ، نقش زنان در مدیریت تضاد و برقراری تعادل در خانواده بسیار مؤثر است.
Mansureh Azam Azadeh1؛ مریم رجب زاده
چکیده
فرایند توسعة اجتماعی، جوامع در حال گذار، از جمله ایران را دستخوش تغییرات اجتماعی بنیادین و گستردهای ساخته و ماهیت بنیادین و فرایند سریع و ناموزون آن، تغییرات اجتماعی متعددی را برای این جوامع و خانوادهها در پی آورده است. پیشی گرفتن زنان نسبت به مردان در سطوح تحصیلی در جامعه در دهههای اخیر یکی از این تغیرات است. مقالة حاضر با بهرهگیری ...
بیشتر
فرایند توسعة اجتماعی، جوامع در حال گذار، از جمله ایران را دستخوش تغییرات اجتماعی بنیادین و گستردهای ساخته و ماهیت بنیادین و فرایند سریع و ناموزون آن، تغییرات اجتماعی متعددی را برای این جوامع و خانوادهها در پی آورده است. پیشی گرفتن زنان نسبت به مردان در سطوح تحصیلی در جامعه در دهههای اخیر یکی از این تغیرات است. مقالة حاضر با بهرهگیری از روش موردپژوهی ابزاری، درصدد آزمون تئوریهای آرچر در مورد عاملیت فردی، نظریة منابع بلود و وولف، تئوری منابع در بستر فرهنگی رادمن، اجزای کنش پارسونز، تئوری عدمتعادل در ساختار خانواده و نظریة مبادله و همزمان بررسی نقش تحصیلات آکادمیک زنان در بروز تغییرات و بهدنبال آن، نحوة حل تعارض در زندگی زناشویی بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد تحصیلات دانشگاهی زنان چنانچه باعث تغییر در گرایش هنجاری آنان نسبت به نقشهای زناشویی گردد، در حالی که نگرش همسرانشان به نقشهای زناشویی تغییر نکرده باشد، ممکن است میزان تضاد در خانواده را افزایش دهد. اما در این میان، نقش زنان در مدیریت تضاد و برقراری تعادل در خانواده بسیار مؤثر است.