ندا محسنی؛ محمد علی حسینی؛ نادر قلی قورچیان
چکیده
هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل ارتقاء تعامل مدرسه و خانواده در پیشگیری از سوء رفتارهای اجتماعی نوجوانان بود.روش شناسی: روش شناسی پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد (گرندد تئوری) و تحلیل مضمون کتب و مقالات مرتبط با موضوع بود. جامعه آماری 10 نفر از متخصصانی که در زمینه مدیریت آموزشی کار پژوهشی انجام داده و خبرگان و صاحبنظران ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل ارتقاء تعامل مدرسه و خانواده در پیشگیری از سوء رفتارهای اجتماعی نوجوانان بود.روش شناسی: روش شناسی پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد (گرندد تئوری) و تحلیل مضمون کتب و مقالات مرتبط با موضوع بود. جامعه آماری 10 نفر از متخصصانی که در زمینه مدیریت آموزشی کار پژوهشی انجام داده و خبرگان و صاحبنظران و اساتید حوزه مدیریت آموزشی و علوم تربیتی در دانشگاه بودند، انتخاب و مصاحبه با آنها انجام شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از فرایند کدگذاری مبتنی بر طرح نظام مند راهبرد نظریه داده بنیاد کوربین و اشتراس ( 2008 )، انجام شد. بر اساس این طرح داده های مورد نیاز گردآوری و از طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری، کدگذاری گزینشی مقوله ها، زیر مقوله ها احصا شدند. نرم افزار اجرای تحلیل MAXQDA 2018 بود .یافته ها: پس از بررسی و مطابقت این کدها و حذف کدهای تکراری، کدهای مشترک تعیین و مقولات با پیشینه و مبانی نظری تطابق و مفاهیم مشترک بازنگری شدند. بعد از انجام عملیات کدگذاری باز، در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم (کدها) مشترک و مشابه ازنظر معنائی تعیین و طبقه بندی شدند. در نهایت مدل ارتقاء تعامل مدرسه و خانواده در پیشگیری از سوء رفتارهای اجتماعی نوجوانان توسط خبرگان اعتبار سنجی شد.بحث و نتیجه گیری: مدل مورد نظر شامل شرایط علی: عامل ساختاری و عامل فرهنگی راهبردها: گسترش امکان مشارکت والدین، گسترش اخلاق حرفهای، وضع قوانین و مقررات و فرهنگ سازی پیامدها :عوامل اجتماعی، عوامل آموزشی؛ زمینهای: تجارب دانشآموزان، نقص مدیریتی، نقش تربیتی خانواده و شرایط مداخله گرشامل : عدم همکاری با خانواده با مربیان، کمبود منابع مالی خانواده، کمبود نیرو متخصص میباشد.
فریبرز اصل مرز؛ علی اصغر غلامی؛ سلمان شادیوند
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر، تأثیرگذاری دو نهاد اساسی خانواده و مدرسه و معنادهی رابطۀ متقابل آن دو در ارتقاء سلامت اجتماعی شدن زندگی دانش آموزان بود. روش: طرح پژوهشی این مطالعه به شیوۀ کیفی و به روش تحلیل محتواء است که در دو سطح توصیف و تبیین در دبیرستانهای دخترانه دولتی رضوان، زینب و پروین شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام به تعداد ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر، تأثیرگذاری دو نهاد اساسی خانواده و مدرسه و معنادهی رابطۀ متقابل آن دو در ارتقاء سلامت اجتماعی شدن زندگی دانش آموزان بود. روش: طرح پژوهشی این مطالعه به شیوۀ کیفی و به روش تحلیل محتواء است که در دو سطح توصیف و تبیین در دبیرستانهای دخترانه دولتی رضوان، زینب و پروین شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام به تعداد 334 دانش آموز دختر در سال تحصیلی 98- 1397 انجام گرفت که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های برخی محققان، بین ارزش های اجتماعی خانه و مدرسه و معنادهی رابطۀ این دو به ارتقاء سلامت اجتماعی در زندگی دانش آموز، تضاد بالایی مشاهده شده است و چنین بر می آید که تضاد ارزشی و عدم هم نوایی دانش آموز با خانه و مدرسه به نفع دیگری تمام نمی شود، بلکه موجب روی گردانی و دل سردی دانش آموزان، هم از خانه و هم از مدرسه می گردد. از این رو تعامل خانه و مدرسه می تواند از دیدگاه جامعه شناختی، به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثرترین راه های کاهش تضاد بین خانه و مدرسه در جهت ارتقاء سلامت دانش آموز، مورد توجه جدی و نگرش عمیق و کاربردی قرار گیرد.نتیجه گیری: نتیجۀ این تعامل، تأثیرات مثبت و فواید تربیتی و آموزشی بسیاری است که در معنادهی به ارتقاء سلامت زندگی اجتماعی دانش آموز و آیندۀ او، فوق العاده نقش آفرین است.
فریبرز اصل مرز
دوره 4، شماره 2 ، اسفند 1397، ، صفحه 79-87
چکیده
به طورکلی خانواده و مدرسه دو نهاد اساسی هستند که به کمک هم تعلیم و تربیت کودک را بر عهده داشته و زمینه های رشد و شکوفایی نسل جدید را فراهم می سازند. هیچ مدرسه ای نمی تواند بدون جلب نظر و کمک والدین در امر تربیت دانش آموزان مؤفق باشد و متقابلا" هیچ والدینی نیز نخواهند توانست بدون جلب نظر و همکاری اولیای مدرسه در امر تربیت و سازندگی دانش ...
بیشتر
به طورکلی خانواده و مدرسه دو نهاد اساسی هستند که به کمک هم تعلیم و تربیت کودک را بر عهده داشته و زمینه های رشد و شکوفایی نسل جدید را فراهم می سازند. هیچ مدرسه ای نمی تواند بدون جلب نظر و کمک والدین در امر تربیت دانش آموزان مؤفق باشد و متقابلا" هیچ والدینی نیز نخواهند توانست بدون جلب نظر و همکاری اولیای مدرسه در امر تربیت و سازندگی دانش آموزان توفیق یابند. حال اگر ناهماهنگی و تفاوت هایی در این ارزش ها وجود داشته باشد, فرد از نظر عاطفی و تکوین شخصیت صدمه خورده و عواقب شوم آن به صورت های مختلف مانند اضطراب, افسردگی, خشونت, عصبانیت, بی هویتی و بی اعتبار شدن ارزش ها در نزد نوجوان رخ می دهد که موجب سر درگمی وی می شود و ممکن است باعث بروز رفتارهایی گردد که سبب بر هم خوردن نظم اجتماعی شود. چارچوب نظری این تحقیق بر اساس تئوری کُنش و نظام اجتماعی پارسونز است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان و دانش آموزان پسرانه دبیرستانی شهر ایلام می باشد. حجم نمونه 218 نفر دانش آموز و 218 نفر معلم می باشد. روش تحقیق «پیمایشی» و از تکنیک پرسشنامه و مصاحبه به وسیله سؤالات محدود استفاده شده است. ابتدا مقایسه ای روی میانگین های هر ارزش در نزد خانه و مدرسه صورت گرفت که فرض برابری میانگین ها در هیچکدام از این ارزش ها تأیید نشد و این نشان دهنده آن است که میان همه ی ارزش های خانه و مدرسه تفاوت وجود دارد. اهمیت تمامی این ارزش ها در نزد مدرسه بیشتر از خانه است, به جزء ارزش اقتصادی که خانواده ها, برای آن اهمیت زیادتری قائل هستند. خانواده ها در سه طبقه پایین, متوسط و بالا دسته بندی شده اند. بیشتر پاسخگویان در طبقه متوسط قرار دارند. تحصیلات والدین اکثرا" دیپلم, شغل پدرها در رده کارمندان عادی دولت و کسبه و مادران اغلب خانه دار می باشند. همینطور خیلی از آنها منزل شخصی دارند که هیچ تفاوتی از نظر هماهنگ بودن ارزش ها میان این طبقات, با ارزش های مدرسه دیده نشده است و طبقه اجتماعی در این ناهماهنگی تأثیری ندارد. نهایتا"در این مقاله به ضرورت تفاوت ارزش های مشابه خانه و مدرسه و بررسی چالش ها و ارائه راهکارهای برون رفت از این چالش ها پرداخته می شود.
فروغ السادات موسوی؛ حسین اسکندری؛ فریبرز باقری
چکیده
زندگی خانوادگی با خطراتی گره خورده است که استمرار حیات خانوادگی و سلامت خانواده را مختل میکنند. یکی از این خطرها خیانت زناشویی است که مشکلات زیاد و آثار روانی بسیاری برای شخصی که مورد خیانت واقع شده است، در پی دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی دو روش درمانی، واقعیت درمانی و درمان هیجان مدار بر زنان خیانت دیده شهر تهران بود. ...
بیشتر
زندگی خانوادگی با خطراتی گره خورده است که استمرار حیات خانوادگی و سلامت خانواده را مختل میکنند. یکی از این خطرها خیانت زناشویی است که مشکلات زیاد و آثار روانی بسیاری برای شخصی که مورد خیانت واقع شده است، در پی دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی دو روش درمانی، واقعیت درمانی و درمان هیجان مدار بر زنان خیانت دیده شهر تهران بود. طرح تحقیق از نوع شبه آزماشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و جامعه شامل تمامی زنان متاهلی بود که مورد خیانت واقع شده و به مراکز مشاوره سازمان بهزیستی شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه 45 نفر از مراجعین بود که به صورت تصادفی در سه گروه (آزمایش1، آزمایش2 و کنترل) و هر گروه 15 نفر، قرار گرفتند. هر گروه آرمایش 8 جلسه تحت مداخله قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) و رضایت زناشویی انریچ (السون، فورنیر، دراکمن، 1989) بود. نتایج آماری حاکی از آن بود که هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نیز نشان داد که میان دو گروه روش درمانی گلاسر و هیجان مداری از لحاظ یکی از متغیر های وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج به دست آمده از آزمون تقریبی LSD حاکی از آن بود بین اثر بخشی درمان گلاسر و هیجان مداری بر میزان کیفیت روابط زناشویی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد اما نمره رضایت زناشویی در روش درمانی هیجان مدار بالاتر از روش درمانی گلاسر می باشد. بنابراین هر دو درمان در افزایش کیفیت و رضایت زناشویی موثر بوده و درمان هیجان مدار در متغیر رضایت زناشویی اثربخش تر از واقعیت درمانی بوده است.