رسول کرد نوقابی؛ شهریار مرادی؛ آرزو دلفان بیرانوند
چکیده
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل پیشبینی کننده رجعت به بیسوادی در سواد آموختگان دورهی سوادآموزی بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی سواد آموختگان در سطح کشور بود. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای ، نمونهای با تعداد 486 نفر (سواد آموخته) انتخابشده و موردمطالعه قرار گرفتند. ابزارهای ...
بیشتر
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل پیشبینی کننده رجعت به بیسوادی در سواد آموختگان دورهی سوادآموزی بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی سواد آموختگان در سطح کشور بود. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای ، نمونهای با تعداد 486 نفر (سواد آموخته) انتخابشده و موردمطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیشرفت تحصیلی محقق ساخته، پرسشنامه محقق ساخته ویژهی نوسوادان، مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) و مقیاس اعتمادبهنفس روزنبرگ(1986) بودند. بهمنظور تحلیل دادهها از تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای موافقت خانواده با سوادآموزی، کیفیت برنامههای آموزشی، وجود افراد باسواد در خانواده، درآمد ماهیانه خانواده و انگیزش پیشرفت بهصورت منفی؛ و تعداد فرزندان، مسئولیت خانهداری و باروری زنان بهصورت مثبت عوامل اصلی پیشبینی کنندهی رجعت به بیسوادی در سواد آموختگان دوره سوادآموزی و معادل آن بودهاند (مجذور آر تنظیمشده = 267/0 ، 0/001P < ، 567/15 = F). نتیجه گیری: عوامل اجتماعی اقتصادی فرهنگی، بیشترین نقش را در میزان رجعت به بیسوادی نوسوادان داشته و عوامل مرتبط باکیفیت برنامههای آموزشی و انگیزش پیشرفت، پیشبینی کنندههای بعدی رجعت به بیسوادی بوده اند.