فریبا سیدان؛ اعظم اولادی قادیکلایی
چکیده
چکیده هدف عمدۀ این پژوهش، سنجش رابطۀ تکالیف رشدی چرخۀ حیات خانوادۀ طلاق و بروز مشکلات عاطفی ـ رفتاری در کودکان است. خانواده اولین و بنیادیترین نهاد تأمینکنندۀ سلامتی برای آحاد اجتماعی است و بستر رشد کودکان را فراهم میآورد؛ بروز طلاق تغییرات زیادی را بر آن تحمیل میکند. همچنین، بر پیچیدگی وظایف و تکالیف رشدی خانواده ...
بیشتر
چکیده هدف عمدۀ این پژوهش، سنجش رابطۀ تکالیف رشدی چرخۀ حیات خانوادۀ طلاق و بروز مشکلات عاطفی ـ رفتاری در کودکان است. خانواده اولین و بنیادیترین نهاد تأمینکنندۀ سلامتی برای آحاد اجتماعی است و بستر رشد کودکان را فراهم میآورد؛ بروز طلاق تغییرات زیادی را بر آن تحمیل میکند. همچنین، بر پیچیدگی وظایف و تکالیف رشدی خانواده میافزاید و تغییر شکل آن، تمامی اعضا و بهویژه شرایط عاطفی ـ رفتاری کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد. جامعۀ آماری این پژوهش، دانش آموزان مدارس دخترانه و پسرانۀ منطقۀ 12 آموزش و پرورش شهر تهران است. بهاین منظور، با 105 والد سرپرست فرزندان طلاق 12- 6 سال، مصاحبه به عمل آمده است و برای سنجش مشکلات رفتاری ـ عاطفی کودکان از فهرست رفتاری آخنباخ و پرسشنامۀ فرزندپروری استفاده شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، 43 درصد از کودکان دچار اختلالات عاطفی ـ رفتاری هستند و این متغیر، با تکالیف رشدی اضافی خانواده طلاق، همبستگی بالایی دارد. از میان متغیرهای مستقل پژوهش، متغیر بازسازی شبکۀ حمایت اجتماعی و ترتیب دیدار با والد غیرسرپرست ،24/0 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند. نتایج پژوهش نشان میدهد که چگونگی و کیفیت مراقبت و والدگری بعد از طلاق، به خودی خود ازتجربه جدایی و طلاق مهمتر است و تأثیرات بسیاری بر بروز مشکلات رفتاری ـ عاطفی کودکان دارند. [1] . استادیار، دانشکده علوم اجتماعی-اقتصادی، دانشگاه الزهرا. fariseyedan@gmail.com [2] . کارشناس ارشد مطالعات زنان، دانشگاه الزهرا.