فاطمه ظهیری؛ مریم صفری؛ حسنیه گودرزی؛ علی اصغر بیانی
چکیده
هدف: در سازمان آموزشوپرورش برنامهدرسی متنوع و زیادی وجود دارد و این پژوهش با هدف طراحی الگوی برنامهدرسی مبتنی بر مولفههای زیباییشناسی و هنر در دوره متوسطه دوم انجام شد.روششناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دارای دو بخش اسناد مکتوب مرتبط با موضوع بودند که تعداد 35 سند با روش نمونهگیری ...
بیشتر
هدف: در سازمان آموزشوپرورش برنامهدرسی متنوع و زیادی وجود دارد و این پژوهش با هدف طراحی الگوی برنامهدرسی مبتنی بر مولفههای زیباییشناسی و هنر در دوره متوسطه دوم انجام شد.روششناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دارای دو بخش اسناد مکتوب مرتبط با موضوع بودند که تعداد 35 سند با روش نمونهگیری هدفمند و خبرگان مرتبط با موضوع بودند که تعداد 15 نفر با روش نمونهگیری گلولهبرفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش یادداشتبرداری از اسناد و مصاحبه با خبرگان بود که روایی آنها با روشهای مقبولیت و قابلیت تایید، تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد. دادهها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرمافزار One Note تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که برای الگوی برنامهدرسی مبتنی بر مولفههای زیباییشناسی و هنر در دوره متوسطه دوم 485 شاخص، 24 مولفه و 10 بعد در قالب چهار عنصر هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی شناسایی شد؛ بهطوری که در عنصر هدف 2 بعد و 5 مولفه شامل مهارتی (با 2 مولفه اهداف اکتسابی و اهداف شناختی و فراشناختی) و فردی (با 3 مولفه اهداف مبتنی بر یادگیرنده، اهداف زیباشناختی و اهداف اخلاقی)، در عنصر محتوا 3 بعد و 8 مولفه شامل محیطی (با 2 مولفه محیط یادگیری و محتوای مبتنی بر یادگیرنده)، هنری- فرهنگی (با 2 مولفه محتوای مبتنی بر اجتماع و فرهنگ و محتوای مبتنی بر هنر و زیباییشناسی) و فرم محتوا (با 4 مولفه فرم ادبی، فرم نمایشی، فرم تجسمی و فرم ترسیمی/ بصری)، در عنصر روشهای تدریس 3 بعد و 7 مولفه شامل هنری (با 2 مولفه زیباشناختیمحور و طبیعتمحور)، نوآورانه (با 2 مولفه خلاقیتمحور و تیممحور و مشارکتمحور) و فنی- انسانی (با 3 مولفه رسانهمحور، پروژهمحور و کارگاهمحور و قابلیت معلم در تدریس) و در عنصر ارزشیابی 2 بعد و 4 مولفه شامل علمی (با 2 مولفه ارزشیابی کیفی و ارزشیابی مبتنی بر نتایج) و هنری- اخلاقی (با 2 مولفه ارزشیابی زیباشناختی و ارزشیابی اخلاقی) وجود داشت. در نهایت، الگوی برنامهدرسی مبتنی بر مولفههای زیباییشناسی و هنر در دوره متوسطه دوم طراحی شد.بحث و نتیجهگیری: الگوی طراحیشده برنامهدرسی مبتنی بر مولفههای زیباییشناسی و هنر در دوره متوسطه دوم پژوهش حاضر همراه با سایر الگوهای طراحیشده میتواند توسط متخصصان و برنامهریزان درسی در طراحی الگوی جامع برنامهدرسی مورد استفاده قرار گیرد.
مهوش توفان؛ حسین فکوری؛ علی اصغر بیانی؛ حسن صائمی
چکیده
هدف: برنامهدرسی در هر کشوری محور فعالیتهای آموزشی و پرورشی است و با توجه به تفاوتهای موجود در برنامهدرسی، هدف این مطالعه مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامهدرسی ملی ایران با نظریههای برنامهدرسی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسهای بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش همه اسناد برنامهدرسی ...
بیشتر
هدف: برنامهدرسی در هر کشوری محور فعالیتهای آموزشی و پرورشی است و با توجه به تفاوتهای موجود در برنامهدرسی، هدف این مطالعه مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامهدرسی ملی ایران با نظریههای برنامهدرسی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسهای بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش همه اسناد برنامهدرسی و نظریههای مرتبط در این زمینه بود که نمونه آن، سند برنامهدرسی ملی ایران و نقدهای صورتگرفته در این زمینه و خبرگان نظریههای برنامهدرسی بودند که آنها از نظر فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی مورد مقایسه قرار گرفتند. دادههای یادداشتبرداریشده از سند و نقدها و مصاحبه با خبرگان درباره نحوه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامهدرسی ملی ایران با نظریههای برنامهدرسی با هم مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه، روایی با روش مثلثسازی تایید و پایایی با روش ضریب کاپای کوهن 8/61 درصد بهدست آمد.یافتهها: یافتهها نشان داد که برنامهدرسی ملی ایران ضمن تفاوتهایی با نظریههای برنامهدرسی از نظر فرآیند آموزش، آموزش را زمینهساز برای ابراز گرایشهای فطری، شناخت موفقیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن و تحت تاثیر قراردادن دیدگاه دانشآموزان در ارتباط با خود، خدا، دیگران و مخلوقات، از نظر فرآیند یادگیری، یادگیری را حاصل تعامل خلاق، هدفمند، یادگیرنده فعال و محیط متنوع و از نظر فرآیند ارزشیابی، ارزشیابی را تصویری روشن و همهجانبه از موقعیت کنونی، مشخصکننده فاصله دانشآموز با موقعیتهای بعدی و اصلاح آن، متناسب با ظرفیتها و نیازهای دانشآموز، زمینهساز انتخابگری و خودمدیریتی، زمینهساز رشد مداوم دانشآموز با تاکید بر خودارزیابی، بهرهگیری از سایر روشهای ارزشیابی، بهبود موقعیت دانشآموز و توجه به کاستیهای یادگیری ضمن حفظ کرامت انسانی بهعنوان فرصتی برای اصلاح و بهبود نظام آموزشی میداند.نتیجهگیری: برنامهدرسی ملی ایران ضمن توجه به ویژگیهای نظریههای برنامهدرسی باید مجدد بر پایه نظام اجتماعی و فرهنگی کشور و در راستای تحقق آرمان اصلی یعنی قرب الهی و حیات طیبه طراحی شود.
مریم مومنی؛ حسن صائمی؛ علی اصغر بیانی؛ مریم صفری
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن بود.روش: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی و خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق استان گلستان در سال تحصیلی 400-1399 بودند. ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش بررسی بسترها و راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن بود.روش: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی و خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق استان گلستان در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 27 سند مکتوب و 19 نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران ارشد و مدیران آموزشی موفق بودند که طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل فیشبرداری از اسناد و متون و مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان بود. دادهها با روش تحلیل محتوا در نرمافزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که بسترهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل سه مقوله اصلی، پنج مقوله فرعی و 14 مفهوم بود که مقولههای اصلی شامل انسانی (با دو مقوله فرعی خودتنظیمی و برونتنظیمی)، اجتماعی (با دو مقوله فرعی بسترسازی محیطی و حمایت جامعه) و مدیریتی (با یک مقوله فرعی سابقه مدیریتی) بودند. همچنین، راهبردهای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن شامل چهار مقوله اصلی، هفت مقوله فرعی و 16 مفهوم بود که مقولههای اصلی شامل توسعه مدیریت (با دو مقوله فرعی فعالیتهای عمومی و فعالیتهای تخصصی)، پتانسیلهای فردی (با دو مقوله فرعی روانشناختی و انسانی)، محیطی و سیاسی (با دو مقوله فرعی دیدگاه جامعه و نگاه حاکمیتی) و اعتبارات (با یک مقوله فرعی سرمایهگذاری مالی) بودند.نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر و با استفاده از بسترهای و راهبردهای شناساییشده میتوان زمینه را برای توانمندسازی و ارتقاء جایگاه مدیران آموزشی زن فراهم کرد.